فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

 

89- اى عزیزان من! در میان عبادات به نماز و روزه بسیار اهمیت دهید که در اینجا قرب حاصل مى ‏شود.

90- اى عزیزان من! عبادات دیگر هر کدام کارى براى رفع حجب کند، تا آن گوهر وجودى از میان ظلمت‏ها به درآید.

91- اى عزیزان من! چنانچه سابقاً گفته شد باید از افراط و تفریط در این امر (عبادات) هم حذر کرد، عبادات را به اقتضاى حال به جاى آورد مگر این که عبادت واجب [باشد]، و وقت هم وسعت نداشته باشد که باید [در این صورت‏] اقتضاى حال را منظور نداشت و عمل و عبادت را به جاى آورد.

92- اى عزیزان من! در عین این که باید به اقتضاى حال کار کرد تا عمل را قوّه آن باشد که حرکتى به شما دهد، امّا باید این را هم دانست که دست شیطان قوى و نفس تنبل [مى‏ باشد] گاهى شود حال عبادتى نباشد [ولى‏] چون وارد آن شوید حال پیدا شود [و] معلوم گردد که مانع [چه‏] بوده.

93- اى عزیزان من! گمان نشود این امور عمل که عرض شد مطلبى سرسرى‏ [سست‏] است بلکه یک امرى است روشن در تمام زندگى که اگر عملى با شرائطش انجام شود اعم از دنیوى و اخروى به نتیجه نزدیک تر است تا غیرش.[1]

 

 

[1] سعادت‏پرور، على، پند نامه سعادت، 1جلد، [بى نا] - - - -، چاپ: 1، 1385 ه.ق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۴۱
محمد مهدی حبیبی

 

83- اى عزیزان من! استراحت کسى که آلودگى نداشته باشد در منازل بعد از این عالم است.

84- اى عزیزان من! شما باید پرواز در تمام عوالم داشته باشید نه آن که در میان قفسى باشید، باید چون از قفس رها شدید روز آزادى و خوشى شما باشد.

85- اى عزیزان من! حال که چنین است چرا در این زندان یا قفس تن، پرو بال خود را از دست مى‏دهید که پس از آزادى، قدرت پرواز نداشته باشید تا ازلذائذ عالم خلیفه‏اللّهى استفاده کنید.

86- اى عزیزان من! کارى کنید که در این جهان یا در این قفس، روزنه‏اى از آن مقام براى شما باز شود تا روزى که این جهان را ترک گفتید دنبال آن روزنه پرواز کنید و به [در] مقام قرب حق، خود را ببینید.

87- اى عزیزان من! شما خود آن مقامى که به مجاهدات آن را مى‏یابید، قبل از مجاهده داراى آن هستید پس از این عالم هم همان را مى‏بینید، اگر با مجاهدات رفع حجب کنید.

88- اى عزیزان من! اینجا سخن بسیار است ولى چه کنم که با سخن حلّ حقیقت نمى‏شود، باید زحمت کشید، مجاهده کرد تا حاصل عمر دستگیر شود.[1]

 

 

 

[1] سعادت‏پرور، على، پند نامه سعادت، 1جلد، [بى نا] - - - -، چاپ: 1، 1385 ه.ق.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۴۰
محمد مهدی حبیبی

 

یکى از نیازهاى اساسى والدین و معلمان در امر تربیت و پرورش اخلاقى کودکان، برقرارى «ارتباط سالم» با آنهاست. ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهم‏ترین زمینه رشد و پرورش اخلاقى نونهالان است. بهترین ملاک و معیارى که بر اساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاقى کودکان را مى‏توان مورد ارزیابى و دقت قرار داد، شبکه ارتباطى اعضاى خانواده با یکدیگر است. به همین دلیل، از خانواده به «سیستمى ارتباطى» تعبیر مى‏شود که سلامت جامعه بازتابى از سلامت آن است.[1]

والدین باید با ایجاد روابطى دوستانه با فرزندان محیطى مناسب براى آنان فراهم آورند تا ویژگى‏هایى که در فطرت آنها نهادینه شده است به تدریج بروز و پرورش یابد. در برقرارى ارتباط مطلوب با فرزندان باید به احترام و تکریم آنها توجه کرد؛ احترام، رفتار عملى و ذهنى متقابل است که احساس ارزشمندى، رضایت و خشنودى در طرف مقابل ایجاد مى‏کند. بنابراین، پیام‏هایى که بین والدین و کودک رد و بدل مى‏شود نباید به حس مورد احترام بودن والدین یا کودک لطمه زند.

اصول ارتباط درست والدین با فرزندان‏

نامه سى و یکم نهج‏البلاغه مجموعه کاملى از آموزش اصول و روش‏هاى تعلیم و تربیت است و محورهاى گوناگونى همانند عوامل تربیت، موانع تربیت، اهداف تربیت، پیش‏نیازهاى تربیت، اقسام تربیت و ... را در بر دارد. در ذیل برخى از اصول ارتباطى که در این خطبه بیان شده است، بررسى مى‏گردد.[2]

الف) خودشناسى متربى‏

نخستین گام در فرایند تربیت، دست‏یابى متربى به خودشناسى، خودیابى و خودسازى است؛ چرا که تقوا هنگامى به دست مى‏آید که متربى به خودشناسى، خودیابى، شناخت امکانات، محدودیت‏ها و ظرفیت‏هاى خویش موفق شده باشد و بدنبال آن بکوشد تا به درجه خودسازى رسد. در تربیت علوى، صیانت درونى و رسیدن به تقوى، در گرو داشتن بصیرت و شناخت کافى از ظرفیت‏ها و ویژگى‏هاى شخصیتى است. ازاین‏رو، یکى از پیش‏نیازها و اصول تربیت بهینه، داشتن تصویر و دریافتى روشن از خود، امکانات، قابلیت‏ها، محدودیت‏ها و موانعى است که ممکن است شخص را از رشد و تعالى باز دارد.[3]

ب) برقرارى روابط افقى و هم‏سطحى‏

رابطه ممکن است به صورت عمودى یعنى، از بالا به پایین و همراه با تحلیل و بهره‏گیرى از ابزار قدرت باشد؛ در این موارد مخاطب انگیزه‏اى براى پذیرش و هم‏سویى ندارد. این نوع رابطه به ویژه در آموزش و تربیت کم‏اثر است. بنابراین، روابط آموزشى و تربیتى باید افقى، متقابل و همراه با درک احساسات، ظرفیت و موقعیت مخاطب باشد. در رابطه عمودى، مربى مى‏کوشد بر اساس فهم یا انتظارات خود با فراگیر ارتباط برقرار کند، به همین دلیل رفتارى کلیشه‏اى و همراه با پیش‏داورى دارد.

امام على (ع) در نامه 31 نهج ‏البلاغه به خوبى از شیوه ارتباط افقى براى برقرارى ارتباط مخاطب استفاده نموده است. در ابتداى نامه، ایشان خود و مخاطبشان را توصیف مى‏کند و این احساس تفاهم و درک طرفینى را این گونه شروع مى‏ کند:

من الوالد الفان المقر للزمان المدبر للعمر المستسلم للدهر ... الى المولود المؤمل ما لا یدرک السالک سبیل من هلک.[4]

از پدرى فانى، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگى را پشت سرنهاده، ... به فرزندى امیدوارند که چیزى از او به دست نمى‏آید، رونده راهى که به نیستى ختم مى‏شود ....

با این توصیف، حضرت نشان مى‏دهد که مخاطبش را به خوبى مى‏شناسد و خود را نیز به گونه‏اى به مخاطب معرفى مى‏کند که متربى نقاط افتراق و اشتراک خود را با مربى بداند. در فرایند تربیت، علاوه بر شناخت و پذیرش نقاط اشتراک، که از راه برقرارى ارتباط عاطفى به دست مى‏آید، شناخت نقاط افتراق نیز تربیت را کیفى‏تر مى‏کند. نخستین دریچه ارتباط درست تربیتى هنگامى گشوده مى‏شود که متربى مطمئن باشد مربى، شاخص‏هاى شخصیتى او را شناخته است.

از جمله زیبایى‏ها و ظرافت‏هاى فرمایش امام على (ع) در این نامه این است که ایشان به یکى از ویژگى‏هاى روان‏شناختى جوانان اشاره مى‏کند و مى‏فرماید: «المومل ما لایدرک‏؛ جوان شخصیتى است که فضاى روانى‏اش شهر آرزوها و آرمان‏هاست».

از دیگر راهکارهاى ایجاد رابطه افقى، ساختن فضاى انس، دوستى و صمیمیت است. امام على (ع) گام‏هاى ارتباط عاطفى خود را در برخى از بخش‏هاى این نامه با به کارگیرى واژه «یا بنى» برداشته است. پس مربى زمانى در برقرارى ارتباط با متربى موفق است که بتواند پل ارتباطى تفاهم‏آمیز و افقى با وى ایجاد کند.

ج) مددرسانى شناختى متربى‏

براى به دست آوردن اطلاعات دو راه اساسى وجود دارد: روش آزمون و خطا؛ روش بهره ‏گیرى از تجربه و دانش دیگران.

امیرالمؤمنین على (ع) در نامه سى و یکم نهج‏البلاغه مى‏فرماید که عمر جوان و نوجوان عزیزتر از آن است که براى تکرار و تجربه تلخى‏ها صرف شود. یکى از دغدغه‏هایى که مربى باید داشته باشد این است که متربى را از تکرار تک تک تلخى‏ها و شیرینى‏ها و فراز و نشیب‏ها بى‏نیاز سازد:

أی بنیّ إنِّی و إن لم أکن عمّرت عمر من کان قبْلی فقد نظرت فی أَعمالهم و فکّرت فی أَخبارهم و سرت فی آثارهم حتّى عدت کأَحدهم بل کأنّی بما انتهى إلیّ من أمورهم قد عمِّرت مع أَوَّلهم إلى آخرهم فعرفت صفو ذلک من کدره و نفعه من ضرره فاستخلصت لک من کلِّ أَمرنخیله.

پسرم! درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکرده‏ام، اما در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم، تا آنجا که گویا یکى از آنان شده‏ام، بلکه با مطالعه‏ى تاریخ آنان، گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده‏ام پس قسمت‏هاى روشن و شیرین زندگى آنان را از دوران تیرگى شناختم و زندگانى سودمند آنان را با دوران زیانبارش شناسایى کردم، سپس از هر چیزى مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه‏اى، زیبا و شیرین آن را براى تو برگزیدم و ناشناخته‏هاى آنان را دور کردم.

امداد شناختى مربى زمانى کامل است که خودش اطلاعات را دریافت، بازنگرى و پالایش نماید سپس اطلاعات پالایش و دسته‏بندى شده را با توجه به ظرفیت‏هاى شناختى و عاطفى مخاطب در اختیار وى قرار دهد.

امدادرسانى شناختى در تعلیم و تربیت هنگامى به خوبى اجرا مى‏شود که مربى در نظر متربى حیثیت و منزلتى برتر داشته باشد تا به سبب این احساس اعتماد و اعتبار، از مربى اثر پذیرد. بر این اساس، اصل دوم براى ایجاد ارتباط درست و بهینه با جوانان عبارت است از: ارایه ناب‏ترین و پالوده‏ترین اطلاعات و آگاهى‏ها به مخاطب با هدف بى‏نیازسازى وى، تجربه دوباره تلخى‏ها و شیرینى‏هایى که مربى و پیشینیان او پشت سر گذاشته‏اند.[5][6]

 

 

 

[1] ( 1). تربیت برتر: آنچه والدین و معلمان باید بدانند، ص 9.

[2] ( 2). گروه علوم تربیتى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، به کوشش عبدالرضا ضرابى،« تربیت دینى»، مجموعه مقالات تربیتى، ص 224.

[3] ( 1). همان، ص 234.

[4] ( 2). نهج البلاغه، نامه 31، ص 295.

[5] ( 1).« تربیت دینى»، مجموعه مقالات تربیتى، ص 229.

[6] جمعى از پژوهشگران، فصلنامه تخصصى طهورا - قم، چاپ: اول.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۲ ، ۱۲:۳۷
محمد مهدی حبیبی