پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ
چکیده
دورغ یکی از مواردی است که باید به آن توجه ویژه کرد و در تربیت فردی و اجتماعی به آن توجه کرد باید توجه که کذب و دورغ در فرهنگ قرآنی و روایی دین اسلام از جایگاهی خاص برخوردار است که همواره برای دوری از آن باید در تلاش بود چرکه از گناهان بزرگ بشمار می آید و اثرات بسیاری بر فرد و اجتماع در عرصه های گوناگون دارد به خاطر همین باید برنامه ای در زندگی داشت که بتوان از چنین معضلات اخلاقی دوری کرد و راهکار خوبی در راستای از بین بردن آن صورت داد.
کلید واژه
دورغ،کذب،آثار،دین اسلام،سبک زندگی،رذایل اخلاقی
مقدمه
بشر دارای خصوصیات بسیاری می باشد که در نهاد شخصیت او وجود دارد برای همین در خود دو نیروی قوی را می بیند که دائم در حال در گیری و نزاع هستند و باید یکی از آنها را انتخاب کند و باتوجه به این مقوله در یکی از خلاق خوب یا بد دسته بندی می گردد.از این رو شناخت این رویه برای او داهمیت فروان دارد لذا همواره در حال یادگیری می باشد تا بتواند در این مسیر موفق باشد. یکی از این اخلاق های بد و در اصطلاح علم اخلاق رذایل اخلاقی کذب و دروغ گفتن است که آثار زیان باری در اجتماع بشری دارد و باعث انواع بد بینی می شود چراکه بزرگترین سرمایه هر فرد در اجتماع اعتماد افراد جامعه به او در امور مختلف می باشد و لذتا اگر این اعتماد را از دست بدهد دچار خسارت های بسیاری در حوزه های مختلف اجتماعی و اقتصاری و سایر امور می گردد. برای همین همواره به دنبال این است که از متهم شدن به این گناه و معضل اجتماعی دوری کند و این اعتماد را از دست ندهد حال باید دید که فرد برای چه اموری دست به این عمل می زند و لذا در این مقاله با رویکرد استدلالی و توصیفی به بخش کوچکی از این مورد پرداخته می گردد.
دورغ در لغت و اصطلاح و قرآن
در ابتدای بحث به صورت مختصر درباره بحث لغوی کذب و دروغ در کتاب مفردات مطلبی را می آوریم تا با ریشه لغوی این لغت آشنا شویم که در ادامه می آوریم:
در مفردات راغب اصفهانی درباره کذب اینگونه بیان می شود:کذب
قبلا از کذب و دروغ با صدق و راستی در واژه- صدق [و همچنین در واژه افک] سخن گفتیم به اینکه این دو واژه هم در گفتن و هم در عمل کردن بکار میرود، در آیات:
اِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ
(105/ نحل) یعنی کسانی که بیایمانند بدروغ افترا بدیگران میزنند.
وَ اللَّهُ یَشْهَدُ اِنَّ الْمُنافِقِینَ لَکاذِبُونَ
(1/ منافقون).
در مورد آیه اخیر گفتیم که نامیدن دروغگویان در مورد منافقین مربوط به دروغ و کذبشان در اعتقاد آنهاست نه در سخنشان زیرا در سخن و قولشان راست میگفتند.(راغب اصفهانی، ۱۳۷۴، ج 4، ص 3الی8)
دروغ گفتن یعنی اینکه حرفی را یا عملی را در مورد کاری یا شخصی و یا موراد دیگر کاربردی در اجتماع انسان به کار گیرد و انجام دهد تا به نیت یا قصد یا هدف خود نایل آید و ازاین طریق به هدف خود که عبارت است از رسیدن به موقعیت اجتماعی یا فردی و یا مواردی دیگر که به دنبال آن می گردد برسد.این موارد ممکن است در هنگام کارکردن در محیط کار و یا در محیط خانواده و یا در بین دوستان و یا در اجتماعی از افراد بشری در محلاتی از شهرها یا در کشوری صورت گیرد و یا ممکن است از فردی عادی صورت گیرد ویا از شخصی که دارای موقعیت اجتماعی و سیاسی خاصی برخوردار است در ادامه مثالی قرآنی را می آوریم تا بااین بحث بیشتر آشنای پیدا کنیم در آیه 17 سوره یوسف علیه السلام درباره کذب و دورغی که برادران یوسف به حضرت یعقوب علیه السلام بیان کردند که در این مثال آنها به دورغ گفتند که یوسف علیه السلام را گرگ دریده است و پیراهن خونی او را را برای پدر آوردند چون که به ابراز مهربانی پدر به یوسف رشک و حسادت می بردند و از این طریق به هدف خود یعنی دور کردن یوسف از پدر موفق شدند که در این آیه به آن اشاره شده است. قَالُوا یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنَا یُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَ مَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَ لَوْ کُنَّا صَادِقِینَ (17)
گفتند: «ای پدر! ما رفتیم و مشغول مسابقه شدیم، و یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم؛ و گرگ او را خورد! تو هرگز سخن ما را باور نخواهی کرد، هر چند راستگو باشیم!»﴿یوسف، 17﴾
با توجّه به جایگاه خطیر تربیت انسان لازم است موانع و مقتضیات تربیت او (مانع و مقتضی اصلی، موانع و مقتضیات فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی) به خوبی تبیین شود و زمینهسازی امر تربیت با ساماندهی آنها فراهم گردد؛ یکی از این موانع در تربیت بشر که باید به آن توجه ویژه ای شود تربیت اخلاقی در حوزه گفتار فرد است که آسیب های بسیاری را برای او به ارمغان می آورد. و نیز کار تربیت بر شناختی صحیح از انسان و مراحل و مراتب او و با توجّه به اهداف تربیت و شناخت فطرت و فطریات آدمی استوار شود؛ و عوامل مؤثر در تربیت به خوبی شناسایی گردد و با درکی صحیح از نقش آنها به کار تربیت پرداخته شود. این عوامل عبارتند از: 1. وراثت 2. محیط (محیط خانه و خانواده، محیط رفاقت و معاشرت، محیط مدرسه، محیط اجتماع، محیط جغرافیایی و طبیعی، محیط وسایل ارتباط جمعی و...) 3. سختیها و شداید 4. کار 5. عوامل ماورای طبیعت 6. ارادۀ انسان این عوامل به نحو اقتضا در تربیت آدمی نقش دارند و نه به نحو علّت تامّه، ولی در این میان نقش اراده از همۀ عوامل مهمتر و کارسازتر است.آری اراده انسان در تریبیت فرد نقش بسزایی دارد و در تربیت اخلاقی ئو گفتاری فرد تاثیر غیر قابل انکاری دارد ازاین رو هرچه در ادراه قوی باشد می تواند زبان و معضلات آنرا کنترل کند و در غیر اینصورت بدون فکرو اراده قوی نمی توان این کار را انجام داد. مجموعۀ چنین مباحثی (شناخت انسان، اهداف تربیت، شناخت فطرت و عوامل مؤثر در تربیت) مبانی تربیت و زیر بنایی تربیت اخلاقی و گفتاری انسان و شخص را سامان میدهد. مراد از مبانی تربیت مباحثی است زیرساختی که با تغییر این مباحث و با رویکردهای مختلف به آن، همه چیز تربیت تغییر میکند، چنانکه نوع شناخت انسان، و اهداف تربیت و تلقی از فطرت و قائل بودن به آن و نپذیرفتن آن، و نوع دریافت از عوامل مؤثر در تربیت و میزان تاثیرگذاری آنها و اینکه کدام عامل در میان عوامل مؤثر در تربیت نقش بیشتر و تاثیرگذارتری دارد، همه چیز تربیت را تحت الشعاع قرار میدهد و عملکردهای تربیتی متفاوت و گاه متضادی را شکل میدهد.(دلشاد تهرانی، ۱۳۸۳، ج 4، ص 10) بنابراین شناخت موانع و مقتضیات تربیت و ساماندهی آنها و درکی درست از مبانی تربیت دو گام نخست ورود به عرصۀ تربیت اخلاقی و گفتاری است. آنگاه با دریافت درست از مباحث یادشده، براساس اصول تربیت و روشهای آن میتوان به رفتار تربیتی دست یازید. یعنی می توان فرد را آن طوری تربیت کرد که دیگر چنین گرفتاریهای نداشته باشد و دچار معضلات کذب و دروغ گویی نگردد.(ایروانی، بیتا)
تربیت خانوادگی در از بین رفتن دورغ
یکی از کانون های تربیتی در اسلام که مورد تاکید بسیاری واقع شده است خانواده است و پدر و مادر که اولین الگو برای فرزندان می باشند لذا این دو در رفتارهای خود باید دقت لازم را داشته باشند که الگو و نمونه ی بدی برای فرزندان نباشند از جهت تغذیه گرفته تا جهات ظاهری همه در آن تاثیر گذار می باشد و بنابراین اگر پدر یا مادر در دخصوص تربیت گفتار ی خود و فرزندان خود دچارلغزش یا ساده انگاری شوند هم برای خود در آینده ایجاد مشکل می کنند و هم برای فرزندان شخصیت با ثبات ایجاد نکرده اند باید پدر و مادر مواظب باشند خود دروغ در زندگی نداشته باشند ، مخصوصاً در خانه، زن دروغ به شوهر نگوید، شوهر دروغ به زن نگوید، مواظب باید بود که به بچه ها دورغ گفته نشود ، اگر به فرزندان دروغ بگویید، اگر به فرزندان وعده ای دادید فوراً عمل کنید اگر عمل کردید فرزند شما متوجه میشود خلاف واقعیت به او گفته شده است. این فرزند میشود دروغگو و اگر این فرزن دروغگو به مناصب مهمی در اجتماع برسد این رفتار گفتاری و عملی موجبات از بین رفت او در دنیا و آخرت می شود.(مظاهری، ۱۳۸۶، ص 268) در این نوع از رفتار فرزندان پدر و مادر هم سهیم می باشند چرا که این الگوگیری از آنان باعث شده است، که حتی در کلام اللهی هم به آن اشاره شده و گناه دروغ به اندازه ای بزرگ است که قرآن در بخشی از این آیه میفرماید: «فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ (30)
از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید!
﴿الحج، 30﴾
یعنی فردی مسلمان است دو کار را نباید انجام دهد یکی بت پرستی که مظهر شرک به خداوند است و دیگری دورغ گفتن است یعنی دروغ گفتن به اندازه ای گناهش بزرگ است که پهلوی بت پرستی آن را گذاشت. «إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ (105)»
تنها کسانی دروغ میبندند که به آیات خدا ایمان ندارند؛ (آری،) دروغگویان واقعی آنها هستند!
﴿النحل، 105﴾
می فرماید: دروغ گو حتماً ایمان ندارد، اگر ایمان داشت دروغ نمیگفت «انّما» آن هم با کلمه «انما» این است و جز این نیست دروغ میگوید آن کسی که ایمان به قرآن ندارد، یعنی در واقع آدم دروغگو مسلمان نیست حال و لو به حسب ظاهر مسلمان است. اما واقع و نفس الامر قرآن سلب اسلام از او کرده.(رشاد، ۱۳۷۹، ص 389)
برخی از موارد و مراتب دورغ
دورغ برای خود به عنوان گناه و معصیت اللهی دارای مراتب و مواردی است که می توان به بخشی از آنها مانن سوگند و شهادت و کتمان و همچنین دورغ مفسده دار از طرق ایجاد بی اعتمادی در بین مردم و اجتماع بشری است در ذیل اشاره کرده تا از ارتکاب به آنها دوری کرد که عبارتند از:
1 - سوگند و شهادت و کتمان : از مراتب دروغ که شبههای در کبیره بودنش نیست، قسم دروغ و شهادت دروغ و کتمان شهادت است که قریبا تفصیل هریک در ضمن کبائر منصوصه بیان میشود انشاء اللّه تعالی. 2 - دروغ مفسدهدار : از اقسام دروغ که مسلما گناه کبیره است، هر دروغی است که در آن مفسده و زیان باشد و البته هرچه مفسده و زیان آن بیشتر باشد بزرگی گناهش و شدت عقوبتش شدیدتر است و گاه میشود دروغی سبب تلف شدن اموال و ریخته شدن آبروها و خونها میگردد.(دستغیب، ۱۳۸۸، ص 284)
در این جا بهتر است درباره سوگند دورغ و کتمان حقیقت قدری صحبت کرد که از جمله خصوصیات ابلیس و منافقان می باشد که با استفاده از این ابزار ها برای رسیدن به اهداف خود سعی و تلاش می کنند.
ابلیس دشمن انسان و بشر است و با سوگند و وعدههای دروغ، انسان را فریب می دهد.
سوگند دروغ یکی از راههای نفوذ منافقان است. که در آیه 204 سوره بقره به آن اشاره شده است:«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204)
و از مردم، کسانی هستند که گفتار آنان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود؛ (در ظاهر، اظهار محبّت شدید میکنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند. (این در حالی است که) آنان، سرسختترین دشمنانند.﴿البقرة، 204﴾
دشمنان از مقدّسات علیه مقدّسات و از مذهب علیه مذهب استفاده میکنند و با سوگند به نام خدا، به رسول خدا خیانت میکنند.(قرائتی، ۱۳۸۸، ج 1، ص 320)
ضعف شخصیت و دورغ گویی
دیگر از سرچشمههای دروغ ضعف شخصیت و عقدۀ حقارت است، افرادی که گرفتار این ضعفها هستند، برای پوشاندن ضعف خود متوسل به دروغ میشوند. در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله میخوانیم: «لایکذب الکاذب الا من مهانة نفسه علیه؛ کسی دروغ نمیگوید مگر به خاطر بیارزش بودن خودش در نظر خویش». از این رو باید توجه داشت که در تربیت شخصیت دقت کافی در سنین مختلف داشت که دچار چنین مواردی نگردیم و حس حقارت و عقده در درون ما ایجاد نشود و لذا در این خصوص در تربیت اسلامی فرزندان و نسل آینده ایجاد شود که دچار چنین گرفتار های نگردیم.(مکارم شیرازی، ۱۳۸۵، ص 236)
نتیجه
بنابراین باید دقت شود که در تربیت شخصیت انسان به ملاک های فردی و اجتماعی لحاظ گردد و یکی از این موارد جلب اعتماد مردم و جامعه است که در سایه راستگویی و صداقت که از ارزش مند ترین اخلاق های انسانی است به دست می آورد. از این رو نباید چنین موردی را با کذب و دورغ برای جبران کاستی های فردی و اجتماعی و شخصیتی خود جبران و این سرمایه گران قدر با گفتن دورغ بر زبان از بین برد. لذا باید تلاش کرد تا به آن مفهوم از صداقت رسید و از جنبه های مختلف دورغ دوری جست تا بتوان به آن هدف عالی یعنی رسیدن به اخلاق فاضله انسانی رسید و از آثار شوم دورغ در زندگی دور بود.
منابع و ماخذ:
قرآن کریم
نهج البلاغه
ایروانی، جواد. (بیتا). اصل صداقت در قرآن و تحلیل موارد جواز کذب. مجله آموزه های قرآنی، 0(37). بازیابی از https://www.magiran.com/paper/949888
دستغیب، عبدالحسین. (۱۳۸۸). گناهان کبیره. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی.
دلشاد تهرانی، مصطفی. (۱۳۸۳). سیره نبوی «منطق عملی». دریا.
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (۱۳۷۴). ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن. (غلامرضا خسروی حسینی). مرتضوی.
رشاد، علی اکبر. (۱۳۷۹). خشونت و مدارا. کتاب نقد، 14-15(4)، 386-405. بازیابی از https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61888/خشونت-و-مدارا?q=دورغ&score=17.0&rownumber=11
قرائتی، محسن. (۱۳۸۸). تفسیر نور. مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
مظاهری، حسین. (۱۳۸۶). تربیت فرزند از نظر اسلام. موسسه انتشارات امیر کبیر، شرکت چاپ و نشر بین الملل.
مکارم شیرازی، ناصر. (۱۳۸۵). اخلاق در قرآن. (ناصر مکارم شیرازی و مؤسسة آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث). مدرسة الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام).