فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

۴۸ مطلب با موضوع «روانشناسی» ثبت شده است

در تفسیر روح البیان مى‌نویسد: «در خراسان، شیخ احمد حربى، همسایۀ گبرى به نام بهرام داشته است. هیچ‌وقت خانۀ یکدیگر نمى‌رفتند، به واسطۀ اینکه مذهبشان با هم مخالف بوده است. براى شیخ گفتند که همسایۀ گبرش همۀ دارایى‌اش را به کسى داده تا معامله کند. خبر آوردند که در راه، سرمایه‌اش را دزد زده است. به شیخ گفتند او بر تو حقّ همسایگى دارد، خوب است از او دلجویى کنید؛ چون حقّ همسایه با اختلاف دین هم ساقط نمى‌شود.

شیخ و چند نفر آمدند خانۀ بهرام. وقتى دید عالم مسلمین آمده، حیران شد و روى دست و پاى شیخ افتاد به خیال خودش شیخ توقّع اطعام و پذیرایى دارد. در فکر رفت وسایل پذیرایى مهیّا کند، شیخ فرمود: ما آمده‌ایم تو را تسلیت دهیم؛ چون شنیده‌ایم سرمایه‌ات از کفت رفته است.

واقعا از شخص گبر عجیب است. گبر گفت: کدام مصیبت‌؟ سه نعمت بزرگ خدا به من داده است که شما باید براى آن به من تبریک بگویید: اوّلش خداى عالم به من عفّت نفس داد که دزدى نکردم و مال کسى را نبردم. دزد مال مرا برده است. چقدر شکر

دارد. مظلوم شدن ناله ندارد، ظالم شدن ناله دارد. توسرى خوردن بیجا ناله ندارد، تو سرى زدن بى‌جا ناله دارد. و او باید از گناهش ناله کند. آنکه تو سرى خورده باید بداند خدا عوض مى‌دهد. شاد باشد. شکر خداى را که من مال کسى را نبردم. مظلوم باید شاد باشد.

نعمت دوّم اینکه: تمام آنچه را که خدا به من داده بود، همۀ آنها از بین نرفته است؛ خانه‌ام هنوز باقى است. سرسایه‌اى دارم. فرش زیر پا دارم. مگر انسان تمام باید جهات فقد و عدم را ببیند، هستى بین نباشد. چرا چیزهاى دیگر را که هنوز دارم نبینم‌؟ نظیر آن شخصى که فقیر بود و ناراحتى مى‌کرد. در خواب ملکى به او گفت: اگر چشمت رو به کورى برود چقدر حاضرى بدهى تا علاج شوى‌؟ گفت: ده هزار دینار طلا. پرسید: اگر گوشت کر شود، چطور؟ گفت: آنهم ده هزار دینار و همچنین شمرد تا ده عضو و قوّه، آن‌وقت به او گفت: اى بندۀ خدا! اگر تو یک‌صد هزار دینار داشتى و مى‌دادى به قول خودت تا سلامتى این ده عضو را بیابى، حالا خیال کن داشتى و دادى، تحمّل درد هم هیچ. پیشامد ناگوارى برایت شده، جهات هست را هم دریاب:... فَاذْکُرُوا آلاٰءَ اللّٰهِ...[1] بچّه‌ات مرد، ببین خدا خودت را نگه داشت تا بتوانى بار سفر ببندى، بگذرم.

گبر گفت[2]: نعمت سوّم - که محل شاهد من است - شکر خداى را مصیبت به مال خورد نه به دینم، نه به دلم، دینم که نرفت.

شیخ فرمود: اى گبر! این حرفهایى که تو مى‌زنى، حقیقت اسلام است. خیلى هوشیارى مى‌خواهد این فهم با این وضع. حیف نباشد آتش را مى‌پرستى با این فهم و ادراک. بیچاره عذر آورد که جهت تقلید آبا و اجدادى بوده. حقیقتش این است که ما به آتش اظهار ارادتى مى‌کنیم که فردا به آن نسوزیم دیگر آنکه این آتش در عالم عناصر، عنصر مهمّى براى تربیت اشیاء است و همه به آن نیازمندند.

شیخ فرمود: آتش شعور ندارد، ضعیف است. همین آتش را مشت آبى یا خاکى نابود مى‌کند. چقدر ناتوان و نادان است. من که هیچ‌وقت آتش ستایش نکردم با تو که

عمرى آن را پرستیدى، هر دو دستمان را در آن مى‌کنیم، ببینیم آیا دست کدام یک را نمى‌سوزاند. آتش که شعورى ندارد. همه را فرمود کم‌کم جهت تقلیدى را که در بهرام بود، کنار زد و حق بر او واضح گردید. چند سؤال مى‌کند و شیخ پاسخ مى‌دهد، آن‌وقت در همان مجلس، شهادتین را جارى مى‌کند و مسلمان مى‌شود. بعد هم شیخ گریه مى‌کند.

علّتش را مى‌پرسند، مى‌فرماید: گبرى پس از چند سال راه نجات را پیدا کرد و ایمان به خدا و پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله آورد؛ امّا من بدبخت ندانم آخر کار ایمان ثابت و راسخى که باید با خود ببرم همراه مى‌برم یا نه‌؟ یا ایمانم کم مى‌شود و صدمه مى‌خورد».[3]

 

 


[1]  اعراف: ۶۹.

[2] دستغیب، عبدالحسین، ایمان، صفحه: ۸۶، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، قم - ایران، 1387 ه.ش.

[3] دستغیب، عبدالحسین، ایمان، صفحه: ۸۷، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، قم - ایران، 1387 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

قرآن مجید به دین باوران دستور مى‏ دهد که چشمان خویش را بى‏ پروا بر هر کس نگشایند. «به چشمانت بیاموز که هر کس،

ارزش دیدن ندارد»؛ زیرا چشم انسان، عرصه واردات دل و فکر او را فراهم مى‏سازد.

نگاه به نامحرم که زمینه فساد را فراهم مى ‏کند، حرام شمرده شده است؛ چه تصویر باشد و چه فردى در کنار انسان و عجیب است که انسان‏ها را مى‏ توان از روى چشم‏هاى عفیف و غیرعفیف، شناخت. چشمان عفیف، ارزشمندند و چشم دریده، ادب نگاه نمى ‏دارد.

انسان موفق، بر هر آن‏چه مى‏ رسد، بى‏پروا، چشم نمى ‏گشاید و نگاه خویش را محدود مى ‏سازد. اگر کسى عفتِ نگاه نداشته باشد، چه بسا که به بى‏ عفتى در عرصه ‏هاى دیگر دچار شود. این عفت، خاص مردان نیست؛ بلکه زن هم باید عفت را رعایت کند. گر چه بیمارى چشم‏چرانى، در مردان بیشتر شیوع دارد و مردان، با چشمانشان به دام مى ‏افتند و زنان، با گوش‏های شان.[1]

 

 

 

[1] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‏ها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، ماهنامه پرسمان سال ششم (1386)، 9جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392.

 
  • محمد مهدی حبیبی

 

ابوهاشم جعفرى مى‏ گوید: حضرت رضا علیه السلام به من فرمود: چرا تو را نزد عبدالرحمن بن یعقوب مى‏بینم؟ ابوهاشم گفت: او دایى من است. حضرت فرمود: او درباره خدا سخن ناهموار و غیر قابل قبولى مى‏گوید، «سخنى که با آیات قرآن و معارف اهل بیت ناهماهنگ است». خدا را به صورت اشیاء و اوصاف آن وصف مى‏کند. بنابراین یا با او همنشین باش و ما را واگذار، یا با ما بنشین و او را رها کن.

عرضه داشتم: او هرچه مى ‏خواهد بگوید، چه زیانى به من دارد. وقتى من آنچه را او مى‏ گوید نگویم چیزى بر عهده من نیست.

حضرت فرمود: آیا بیم ندارى از این که عذابى بر او فرود آید و هر دوى شما را بگیرد؟ آیا داستان کسى که خود از یاران موسى علیه السلام بود و پدرش از یاران فرعون را نشنیده‏اى؟ هنگامى که لشکر فرعون کنار دریا به موسى و یارانش رسید، آن پسر از موسى جدا شد که پدرش را نصیحت کند و به موسى و یارانش ملحق نماید، پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونیان مى‏ رفت و این جوان با او درباره آیینش ستیزه مى ‏کرد، تا هر دو به کنارى از دریا رسیدند و با هم غرق شدند، خبر به موسى رسید، فرمود: او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل شود از کسى که نزدیک گنهکار است دفاعى نشود! «2»

______________________________
(1)- در تفاسیر و مصادر شیعه و سنى این مطالب ذکر شده است: تفسیر کبیر (فخر رازى): 30/ 243، ذیل آیه‏ «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ...»؛ مجمع البیان: 10/ 514؛ تفسیر کشاف: 4/ 670؛ غایة المرام: 368؛ فرائد السمطین: 2/ 53؛ الدر المنثور: 6/ 299؛ تفسیر قمى: 2/ 390؛ تفسیر برهان: 10/ 135؛ تفسیر المیزان: 20/ 212.

(2)- کافى: 2/ 374، باب مجالسة أهل المعاصى، حدیث 2.

  • محمد مهدی حبیبی

انسان سراسر احتیاج و نیاز است و هر موجودى که لباس خلقت بر تن کرده محتاج است و تنها خداوند غنى و ستوده است که در قرآن مى فرماید: یا ایُّهَا النّاسُ انتُمُ الفُقَراءَ الَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الغَنِىّ الحَمید، اى مردم شما همگى به خدا محتاج هستید و خداوند بى نیاز و ستوده است‏[1] پس نیازها و احتیاجات را فقط خدا مى تواند برطرف سازد ولى گاهى عملکردهاى نادرست انسان، او را از تشخیص درست محروم مى سازد که به همانند خودش دست نیاز باز مى کند، و از کسى که مانند خودش فقیر و محتاج و ندار است مى خواهد فقر و نیازش را برطرف کند و این نهایت خوارى و ذلّت است که ناسپاسى ها و گناهان برایش ایجاد مى کنند امام سجاد (ع) مى گوید:

... کَیفَ یُسَألُ مُحتَاجٌ مَحتَاجَاً، وَ انّى یَرغَبُ مُعدِمٌ الَى مُعدِم ...،[2]

چگونه محتاج از محتاج چیزى مى‏خواهد؟ و چطور ندار به ندارى مثل خودش روى مى آورد؟ چون این کار عاقلانه نیست پس در این میان باید مشکل گشا را پیدا کرد و آن، چنگ زدن به حبل خداست یعنى به کسانى که رشته دلشان به خدا وصل است باید به آنها اعتصام نمود و آنها همان چهارده معصوم (ع) هستند که قرآن بر همه دستور مى دهد. واعتَصِموُا بَحَبلَ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقوُا، همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید و پراکنده نشوید.[3]

پیرمردى از میان جمعیت برخواست عرض کرد یا رسول الله، حبل الله کیست و یا چیست؟ پیامبر (ص) دست وى را بر شانه حضرت على (ع) گذاشت و فرمود این حبل خداست به او چنگ بزنید، دست حضرت امیرالمؤمنین (ع) را گرفت و عرض کرد شاهد باش که من بتو اعتصام کردم بعد از مجلس خارج شد پیامبر (ص) فرمود: اگر دوست دارید مردى از اهل بهشت را در دنیا ببینید به این مرد نگاه کنید رهبر منافقین به دنبالش افتاد و گفت عمو مرا دعا کن، پیرمرد گفت چرا من؟ گفت پیامبر (ص) فرمود تو اهل بهشتى، گفت بیچاره من به امیرالمؤمنین چنگ زدم بهشتى شدم، تو چرا از ایشان نخواستى و به دنبال من آمده اى؟ او اصرار کرد، پیرمرد گفت خدایا اگر ایشان به امیرالمؤمنین ایمان دارد او را بیامرز در غیر این صورت هرگز وى را نیامرز.[4] بنابراین با چنگ زدن به حبل و ریسمان الهى، یعنى با ایمان به وجود مقدس ائمه هدى (ع) و تبعیّت کامل از آنان، تمام کمبودها و نیازهاى روحى و روانى و دنیوى و اخروى انسانها برطرف مى شود و آنها را از ذلّت و خوارى احتیاج به دیگران نجات مى دهند چون با تمسک به اهل بیت (ع) همه احتیاج ها برطرف مى گردد.[5]

 

 

 


[1] ( 1). فاطر، 15

[2] ( 2). صحیفه سجادیه، دعاى 13.

[3] ( 3). آل عمران/ 103

[4] ( 1). سفینه البحار، مادّه( حبل).

[5] فتاحى، حمید، پانزده رمز پرواز، شرح مناجات خمسه عشر، 1جلد، میرفتاح - قم - ایران، چاپ: 1، 1391 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

مسئله امید در وجود انسان وسیله نجات است وقتى که کسى بدون چشمداشت او را تحویل مى گیرد و به خواسته ها و نیازهایش توجه مى کند و آنها را برآورده مى سازد این گونه برنامه ها، زمینه امید را در دل وى فراهم مى کند و لذا در موارد بسیار حساس و زمین گیر شدن، قلب به صورت خودکار به سوى امید مى طپد چون به کفایت و عنایتش امیدوار است حالا اگر کسى بدون هیچ تقاضائى، شما را سرشار از مهر و محبت خود سازد و نعمت هاى بزرگى را در اختیارتان بگذارد قطعاً امیدواریتان به او کامل مى شود و هرگز قطع نخواهد شد چون دلیلى بر قطع شدن وجود ندارد، بنابراین خداى متعالى که حتى بدون درخواست بندگان، نیازشان را تأمین کرده و نعمت هاى زیادى را در اختیارشان مى گذارد چگونه ممکن است از او قطع امید کرد چون انسان تشنه محبت است وقتى که پروردگارش با نهایت محبت و لطف از او پذیرائى مى کند بدون شک دلبسته و وابسته او، مى شود. ولى گاهى عملکردهاى زشت و نادرست و گناهان دل انسان را تاریک کرده و امیدش را از خدا قطع مى کنند چنان چه حضرت امیرالمؤمنین مى گوید:

... اللّهُم اغفِرلِى الذّنوُبَ الَّتى تَقطَعُ الرّجاء،

خدایا گناهانى را از من بیامرز که سبب قطع امید از تو مى شوند.[1][2]

 


[1] ( 1). دعاى کمیل.

[2] فتاحى، حمید، پانزده رمز پرواز، شرح مناجات خمسه عشر، 1جلد، میرفتاح - قم - ایران، چاپ: 1، 1391 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

دعاى ششم از دعاهاى امام سجاد علیه السّلام است به نگام بامداد و شب:

[1 سپاس خداى را که بقدرت خود شب و روز را آفرید-] [2 و بتوانائى خویش بین‏شان فرق گذاشت (هر یک را از دیگرى جدا ساخت، شب را تاریک و روز را روشن گردانید)-] [3 و براى هر یک از آن دو (نسبت باوقات و اماکن) پایان معیّن و مدّت معلوم قرار داد-] [4 براى بندگان در آنچه که آنها را بسبب آن روزى و با آن پرورششان میدهد هر یک از شب و روز را بهمان اندازه (کوتاهى و بلندى) که از جانب او تعیین گردیده جاى یکدیگر میگمارد-] [5 و شب را براى ایشان آفرید تا از جنبشهاى رنج آور و دشواریهاى خسته کننده (روز) بیارامند، و آن را (براى بندگان چون) لباس و جامه گردانید تا در آن آرام گرفته بخوابند که آن بر ایشان‏آسایش و توانائى است، و تا بسبب آن خوشى و خوشگذرانى یابند (در قرآن کریم «س 25 ى 47» فرماید: وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً یعنى و او است خدائیکه شب را براى شما لباس گردانید)-] [6 و روز را براى ایشان بینا کننده (روشن) آفرید تا در آن فضل و احسان او را بطلبند، و وسیله روزیش را بدست آورند، و براى رسیدن بسود کنونى از دنیاشان و یافتن (وسائل) سود آینده (سعادت همیشگى) در آخرتشان در زمین او گردش نمایند-] [7 بهمه این‏ها حال ایشان را اصلاح و سازگار مینماید، و اخبار آنان (اعمال و کردارشان که از خوبى و بدى آنها خبر میدهد) را میآزماید، و مینگرد که اینان در اوقات طاعت (واجب یا مستحب) و در جاهاى واجبات و موارد احکامش چگونه‏اند (با آنان مانند کسى که دیگرى را میآزماید رفتار مینماید لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‏ «س 53 ى 31» یعنى) تا کسانیکه که با کردارشان بد کرده و آنانکه با رفتار شایسته نیکوئى نموده‏اند جزاء دهد-] [8 بار خدایا پس براى تو است حمد و سپاس که صبح را براى ما (بروشنى روز) شکافتى (آشکار نمودى یا آنکه تاریکى صبح را شکافتى و آن را براى ما هویدا ساختى) و بوسیله آن ما را از روشنى روز بهره‏مند گردانیدى، و بجاهائیکه روزیها بدست میآید بینا فرمودى، و در آن از پیشامدهاى بلاء و سختیها نگهداشتى-] [9 بصبح در آمدیم و همه چیزها از آسمان و زمینشان و آنچه در هر یک از آن دو پراکنده ساختى از آرام و جنبنده و ایستاده و رونده آن و آنچه در هواء بالا رفته و آنچه در زیر خاک پنهان است، بصبح در آمدند در حالیکه همه ملک (در اختیار) تو هستیم-] [10 بصبح در آمدیم در پنجه (قدرت) تو که پادشاهى و توانائیت ما را فرا میگیرد، و اراده و خواست تو ما را گرد میآورد، و از روى امر و فرمان تو است که در کارها دست میبریم، و در تدبیر تو (آنچه بر وفق مصلحت قرار داده‏اى) رفت و آمد مینمائیم-] [11 از هر سودى جز آنچه فرمان تو بر آن رفته (آن را آفریده‏اى) و از هر نیکى جز آنچه بخشیده‏اى براى ما نیست-][1]

 

 

 


[1] على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة / ترجمه و شرح فیض الإسلام - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.

  • محمد مهدی حبیبی

یکی از اخلاق پسندیده در منزل استفاده کردن از عطر و خوشبوکردن خود در منزل است این کار علاوه بر اینکه به عنوان الگوی برای دیگر افراد خانواده می باشد سبک زندگی را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد که آثار بسیاری در حوزه رفتاری همسران و فرزندان می گذارد که در احادیث ذیل به مواردی از آن اشاره می گردد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:- یا على- بر تو لازم است که- در هر روز جمعه‏[1]- از بوى خوش استفاده نمائى.

زیرا این کار شیوه و سنّت من است.

و تا هنگامى که آن بوى خوش از تو استشمام مى‏ گردد براى تو حسنه نوشته مى‏شود[2].

امام رضا علیه السلام فرمود: براى یک مرد سزاوار نیست که استفاده نمودن از بوى خوش را در هر روز ترک نماید.

و چنانچه این امر براى او- در هر روز- مقدور نیست. یک روز در میان به انجام آن بپردازد.

و چنانچه یک روز در میان نیز براى او مقدور نیست. بر او لازم است که در هر روز جمعه از بوى خوش استفاده نماید[3].[4]

 


[1] ( 2)- لازم به یادآورى است که استفاده نمودن از بوى خوش در تمام روزهاى هفته مورد توصیه قرار گرفته و اختصاص به روز معیّنى ندارد.

امّا استفاده از آن در روز جمعه مورد تأکید بسیار قرار گرفته و از ترک نمودن آن نهى شده است.

[2] ( 3)- قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله لأمیرالمؤمنین علیه السلام:- یا علیّ- علیک بالطیب فی کلّ جمعة.

فإنّه من سنّتی.

و تکتب لک حسناته. مادام یوجد منک رائحته( مکارم الأخلاق ج 1 ص 104).

[3] ( 4)- عن معمّر بن خلّاد عن أبی الحسن علیه السلام قال: لا ینبغی للرجل أن یدع الطیب فی کلّ یوم.

فإن لم یقدر علیه. ف یوم و یوم لا.

فإن لم یقدر. ففی کلّ جمعة. و لا یدع( الکافی ج 6 ص 510).

[4] موسوى جزایرى، سید هاشم، مردان رحمت شده و مردان نفرین شده، 1جلد، ناجى جزایرى - قم، چاپ: سوم، 1390 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

در دوحدیث ذیل به همکاری در خانه و منزل اشاراتی دارد:

الامام الباقر «علیه السّلام»: انّ فاطمة ضمنت لعلیّ «علیه السّلام» عمل البیت و العجین و الخبز و قمّ البیت، و ضمن لها علیّ «علیه السّلام» ما کان خلف الباب: نقل الحطب و أن یجیء بالطّعام...[1].

 امام باقر «علیه السّلام»: فاطمه «سلام اللّه علیها»، در خانۀ على «علیه السّلام» متعهّد شد که کارهاى خانه و خمیر کردن و نان پختن و جارو کردن را انجام دهد؛ على «علیه السّلام» نیز تعهد

داد که کارهاى بیرون از خانه را به انجام رساند، یعنى: آوردن هیزم و تهیۀ غذا و خوراک...

٢ الامام الصّادق «علیه السّلام»: تقاضى علیّ و فاطمة الى رسول اللّه «صلّى اللّه علیه و آله» فی الخدمة.

فقضى على فاطمة «سلام اللّه علیها» بخدمتها ما دون الباب، و قضى على علیّ «علیه السّلام» بما خلفه[2].

* امام صادق «علیه السّلام»: على «علیه السّلام» و فاطمه «سلام اللّه علیها»، براى کارهاى خانه، از پیامبر «صلّى اللّه علیه و آله» نظر خواستند. پیامبر «صلّى اللّه علیه و آله» چنین قرار داد که فاطمه «سلام اللّه علیها» کارهاى داخل خانه را انجام دهد، و على «علیه السّلام» کارهاى بیرون از خانه را. (حکیمی، 1395)[3]

 

 


[1]  . «بحار» ١٩٧/١٤.

[2]  . «وسائل» ١٢٣/١٤.

[3] حکیمی م. (1395). ترجمه الحیاة (ج 8، ص 567). دلیل ما.

  • محمد مهدی حبیبی

یکی از اموری که در زندگی انسان مورد اهمیت است داشتن بینش صحیح و درست در طول حرکت مسیر است تا به یکباره از مسیرهای انحرافی

راه نپیماید.لذا امیرالمومنین علی علیه السلام در حدیثی زیبا این انحراف از مسیر اصلی را در بی بصیرتی مشخص می کند و مثالی زیبا درباره

این حرکت ناصحیح بیان می کند که اندیشدن در این باب دریچه ای عمیق در دید زندگی انسان می گشاید.

امام علی علیه السلام:

العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَةٍ کالسّائرِ عَلى سَرابٍ بِقِیعَةٍ، لا تَزیدُهُ سُرعَةُ سَیرِهِ إلاّ بُعدا؛

کسى که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسى است که به دنبال سراب بیابان راه پیماید. او هر چه تندتر رود دورتر مى‏ افتد.

امالی مفید: ص۴۲، ح۱۱

  • محمد مهدی حبیبی

پذیرش حق و قبول آن بعنوان یکی از معیارهای والای اخلاقی در بین انسان ها می باشد لذا در کلام بزرگان به رعایت این مهم اشارات بسیاری شده است که در ادامه به یک مورد از این موارد در سیره امام حسین علیه السلام پرداخته می شود:

«اِنَّ رسولَ اللّٰه «ص» اَوصىٰ اِلى اَمیرِ المؤمنین «ع»؛ وکان فیما اَوصىٰ بِه... وَاَنْ تَقْبَلَ الحقَّ مِمَّنْ جاءَ بِه، صغیراً کان اَو کبیراً...».

رسول خدا «ص» به امیرالمؤمنین «ع» چند وصیّت کرد، از جمله اینکه: حق را از هر کس بگوید بپذیر، کوچک

باشد گوینده یا بزرگ.

- «خصالِ شیخِ صدوق» / ۵۴۳ (حکیمی، 1391)[1]

 

 

[1] حکیمی م. (1391). امام حسین (ع)؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیتها (ص 21). دلیل ما.

  • محمد مهدی حبیبی