فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

۵۷ مطلب با موضوع «فرهنگ» ثبت شده است

مسئله امید در وجود انسان وسیله نجات است وقتى که کسى بدون چشمداشت او را تحویل مى گیرد و به خواسته ها و نیازهایش توجه مى کند و آنها را برآورده مى سازد این گونه برنامه ها، زمینه امید را در دل وى فراهم مى کند و لذا در موارد بسیار حساس و زمین گیر شدن، قلب به صورت خودکار به سوى امید مى طپد چون به کفایت و عنایتش امیدوار است حالا اگر کسى بدون هیچ تقاضائى، شما را سرشار از مهر و محبت خود سازد و نعمت هاى بزرگى را در اختیارتان بگذارد قطعاً امیدواریتان به او کامل مى شود و هرگز قطع نخواهد شد چون دلیلى بر قطع شدن وجود ندارد، بنابراین خداى متعالى که حتى بدون درخواست بندگان، نیازشان را تأمین کرده و نعمت هاى زیادى را در اختیارشان مى گذارد چگونه ممکن است از او قطع امید کرد چون انسان تشنه محبت است وقتى که پروردگارش با نهایت محبت و لطف از او پذیرائى مى کند بدون شک دلبسته و وابسته او، مى شود. ولى گاهى عملکردهاى زشت و نادرست و گناهان دل انسان را تاریک کرده و امیدش را از خدا قطع مى کنند چنان چه حضرت امیرالمؤمنین مى گوید:

... اللّهُم اغفِرلِى الذّنوُبَ الَّتى تَقطَعُ الرّجاء،

خدایا گناهانى را از من بیامرز که سبب قطع امید از تو مى شوند.[1][2]

 


[1] ( 1). دعاى کمیل.

[2] فتاحى، حمید، پانزده رمز پرواز، شرح مناجات خمسه عشر، 1جلد، میرفتاح - قم - ایران، چاپ: 1، 1391 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

دعاى ششم از دعاهاى امام سجاد علیه السّلام است به نگام بامداد و شب:

[1 سپاس خداى را که بقدرت خود شب و روز را آفرید-] [2 و بتوانائى خویش بین‏شان فرق گذاشت (هر یک را از دیگرى جدا ساخت، شب را تاریک و روز را روشن گردانید)-] [3 و براى هر یک از آن دو (نسبت باوقات و اماکن) پایان معیّن و مدّت معلوم قرار داد-] [4 براى بندگان در آنچه که آنها را بسبب آن روزى و با آن پرورششان میدهد هر یک از شب و روز را بهمان اندازه (کوتاهى و بلندى) که از جانب او تعیین گردیده جاى یکدیگر میگمارد-] [5 و شب را براى ایشان آفرید تا از جنبشهاى رنج آور و دشواریهاى خسته کننده (روز) بیارامند، و آن را (براى بندگان چون) لباس و جامه گردانید تا در آن آرام گرفته بخوابند که آن بر ایشان‏آسایش و توانائى است، و تا بسبب آن خوشى و خوشگذرانى یابند (در قرآن کریم «س 25 ى 47» فرماید: وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِباساً یعنى و او است خدائیکه شب را براى شما لباس گردانید)-] [6 و روز را براى ایشان بینا کننده (روشن) آفرید تا در آن فضل و احسان او را بطلبند، و وسیله روزیش را بدست آورند، و براى رسیدن بسود کنونى از دنیاشان و یافتن (وسائل) سود آینده (سعادت همیشگى) در آخرتشان در زمین او گردش نمایند-] [7 بهمه این‏ها حال ایشان را اصلاح و سازگار مینماید، و اخبار آنان (اعمال و کردارشان که از خوبى و بدى آنها خبر میدهد) را میآزماید، و مینگرد که اینان در اوقات طاعت (واجب یا مستحب) و در جاهاى واجبات و موارد احکامش چگونه‏اند (با آنان مانند کسى که دیگرى را میآزماید رفتار مینماید لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‏ «س 53 ى 31» یعنى) تا کسانیکه که با کردارشان بد کرده و آنانکه با رفتار شایسته نیکوئى نموده‏اند جزاء دهد-] [8 بار خدایا پس براى تو است حمد و سپاس که صبح را براى ما (بروشنى روز) شکافتى (آشکار نمودى یا آنکه تاریکى صبح را شکافتى و آن را براى ما هویدا ساختى) و بوسیله آن ما را از روشنى روز بهره‏مند گردانیدى، و بجاهائیکه روزیها بدست میآید بینا فرمودى، و در آن از پیشامدهاى بلاء و سختیها نگهداشتى-] [9 بصبح در آمدیم و همه چیزها از آسمان و زمینشان و آنچه در هر یک از آن دو پراکنده ساختى از آرام و جنبنده و ایستاده و رونده آن و آنچه در هواء بالا رفته و آنچه در زیر خاک پنهان است، بصبح در آمدند در حالیکه همه ملک (در اختیار) تو هستیم-] [10 بصبح در آمدیم در پنجه (قدرت) تو که پادشاهى و توانائیت ما را فرا میگیرد، و اراده و خواست تو ما را گرد میآورد، و از روى امر و فرمان تو است که در کارها دست میبریم، و در تدبیر تو (آنچه بر وفق مصلحت قرار داده‏اى) رفت و آمد مینمائیم-] [11 از هر سودى جز آنچه فرمان تو بر آن رفته (آن را آفریده‏اى) و از هر نیکى جز آنچه بخشیده‏اى براى ما نیست-][1]

 

 

 


[1] على بن الحسین، امام چهارم علیه السلام، الصحیفة السجادیة / ترجمه و شرح فیض الإسلام - تهران، چاپ: دوم، 1376ش.

  • محمد مهدی حبیبی

یکی از اخلاق پسندیده در منزل استفاده کردن از عطر و خوشبوکردن خود در منزل است این کار علاوه بر اینکه به عنوان الگوی برای دیگر افراد خانواده می باشد سبک زندگی را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد که آثار بسیاری در حوزه رفتاری همسران و فرزندان می گذارد که در احادیث ذیل به مواردی از آن اشاره می گردد.

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:- یا على- بر تو لازم است که- در هر روز جمعه‏[1]- از بوى خوش استفاده نمائى.

زیرا این کار شیوه و سنّت من است.

و تا هنگامى که آن بوى خوش از تو استشمام مى‏ گردد براى تو حسنه نوشته مى‏شود[2].

امام رضا علیه السلام فرمود: براى یک مرد سزاوار نیست که استفاده نمودن از بوى خوش را در هر روز ترک نماید.

و چنانچه این امر براى او- در هر روز- مقدور نیست. یک روز در میان به انجام آن بپردازد.

و چنانچه یک روز در میان نیز براى او مقدور نیست. بر او لازم است که در هر روز جمعه از بوى خوش استفاده نماید[3].[4]

 


[1] ( 2)- لازم به یادآورى است که استفاده نمودن از بوى خوش در تمام روزهاى هفته مورد توصیه قرار گرفته و اختصاص به روز معیّنى ندارد.

امّا استفاده از آن در روز جمعه مورد تأکید بسیار قرار گرفته و از ترک نمودن آن نهى شده است.

[2] ( 3)- قال رسول اللَّه صلى الله علیه و آله لأمیرالمؤمنین علیه السلام:- یا علیّ- علیک بالطیب فی کلّ جمعة.

فإنّه من سنّتی.

و تکتب لک حسناته. مادام یوجد منک رائحته( مکارم الأخلاق ج 1 ص 104).

[3] ( 4)- عن معمّر بن خلّاد عن أبی الحسن علیه السلام قال: لا ینبغی للرجل أن یدع الطیب فی کلّ یوم.

فإن لم یقدر علیه. ف یوم و یوم لا.

فإن لم یقدر. ففی کلّ جمعة. و لا یدع( الکافی ج 6 ص 510).

[4] موسوى جزایرى، سید هاشم، مردان رحمت شده و مردان نفرین شده، 1جلد، ناجى جزایرى - قم، چاپ: سوم، 1390 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

بناها و ساختمان ها از دیر باز در فرهنگ و تمدن های مختلف نمود مدنیت بوده است و باید مورد مطالعه قرار گیرند که برخی از آنها در ذیل اشاراتی داریم.

ذکر خانه‌هاى معتبر رومیان قدیم

از جمله خانه‌هاى معتبر رومیان قدیم قبل از پیدایش مسیحى‌گرى خانه‌اى بود که بولایت مغرب در ماوراى قیروان و جزو دیار فرنگان در شهر قرطاجنه که همان تونس است بنام زهره با سنگهاى مرمر بنا شده بود خانه دوم در فرنک بود و بنزد ایشان اعتبار فراوان داشت خانه سوم بمقدونیه بود و استحکام ساختمان و حکایت آن در مقدونیه معروف است و ما اخبار آنرا با اخبار خانه‌هاى دیگر در کتابهاى سابق خویش آورده‌ایم و خداى تعالى بهتر داند.

ذکر خانه‌هاى معتبر سقلابیان

در دیار سقلاب نیز خانه‌هائى بود که احترام آن میکردند از جمله یک خانه در کوهى بود که فلاسفه گفته‌اند یکى از کوههاى بزرگ جهان است و چگونگى ساختمان خانه و ترتیب سنگهاى آن که رنگهاى گونه‌گون داشت و دریچه‌هائى که بالاى آن ساخته بودند و خورشید بر آن میتابید و جواهر و آثارى که در آنجا نهاده بودند و نقشهائى رسم کرده بودند که نشان حوادث آینده بود و پیش از وقوع از حوادث خبر میداد و صداهائى که از بالاى خانه بگوش میرسید و حالتى که هنگام شنیدن آن عارضشان میشد اخبار مفصل دارد خانه دیگرى نیز بود که یکى از ملوکشان بر جبل اسود بنا کرده بود که اطراف آن آبهاى شگفت‌انگیز بود با رنگ و مزه‌هاى مختلف که فوائد فراوان داشت و در آنجا بتى بزرگ بود بصورت پیر مردى که خم شده بود و عصائى بدست داشت و استخوان مردگان را در صندوق قبر بهم میزد و زیر پاى راست وى تصویر اقسام مورچه بود و زیر پاى دیگر صورت کلاغهاى سیاه و تصویرهاى شگفت‌آور از اقسام مردم حبش و زنگ بود. خانه دیگرى نیز بود و روى کوهى بود که خلیج دریا آنرا ببر گرفته بود و این خانه را با سنگ مرجان سرخ و سنگ زمرد سبز ساخته بودند و میان آن گنبد بزرگى بود که زیر آن بتى جاى داشت که اعضاى آن از چهار گونه جواهر از زمرد سبز و یاقوت سرخ و عقیق زرد و بلور سپید بود و سرش از طلاى سرخ بود در مقابل آن بت دیگرى از طلاى سرخ بود و در مقابل آن بت دیگرى بود بشکل کنیزى که گوئى قربان و بخور بدان پیشکش میکرد این خانه منسوب بیکى از حکماى ایشان بود که بروزگار قدیم میزیسته بود و ما خبر او را با حکایت‌ها که در سرزمین سقلاب داشت و تدابیر و نیرنگها که براى جذب قلوب و تسخیر نفوس سقلابیان که خوى وحشى و طبایع مختلف دارند بکار برده بود درکتابهاى سابق خویش آورده‌ایم و الله تعالى ولى التوفیق. (مسعودی، 1374)[1]

 


[1] مسعودی ع. ب. ح. (1374). مروج الذهب (ج 1، ص 597). شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

  • محمد مهدی حبیبی

یکی از اموری که در زندگی انسان مورد اهمیت است داشتن بینش صحیح و درست در طول حرکت مسیر است تا به یکباره از مسیرهای انحرافی

راه نپیماید.لذا امیرالمومنین علی علیه السلام در حدیثی زیبا این انحراف از مسیر اصلی را در بی بصیرتی مشخص می کند و مثالی زیبا درباره

این حرکت ناصحیح بیان می کند که اندیشدن در این باب دریچه ای عمیق در دید زندگی انسان می گشاید.

امام علی علیه السلام:

العامِلُ عَلى غَیرِ بَصیرَةٍ کالسّائرِ عَلى سَرابٍ بِقِیعَةٍ، لا تَزیدُهُ سُرعَةُ سَیرِهِ إلاّ بُعدا؛

کسى که بدون بصیرت عمل کند، مانند کسى است که به دنبال سراب بیابان راه پیماید. او هر چه تندتر رود دورتر مى‏ افتد.

امالی مفید: ص۴۲، ح۱۱

  • محمد مهدی حبیبی

پذیرش حق و قبول آن بعنوان یکی از معیارهای والای اخلاقی در بین انسان ها می باشد لذا در کلام بزرگان به رعایت این مهم اشارات بسیاری شده است که در ادامه به یک مورد از این موارد در سیره امام حسین علیه السلام پرداخته می شود:

«اِنَّ رسولَ اللّٰه «ص» اَوصىٰ اِلى اَمیرِ المؤمنین «ع»؛ وکان فیما اَوصىٰ بِه... وَاَنْ تَقْبَلَ الحقَّ مِمَّنْ جاءَ بِه، صغیراً کان اَو کبیراً...».

رسول خدا «ص» به امیرالمؤمنین «ع» چند وصیّت کرد، از جمله اینکه: حق را از هر کس بگوید بپذیر، کوچک

باشد گوینده یا بزرگ.

- «خصالِ شیخِ صدوق» / ۵۴۳ (حکیمی، 1391)[1]

 

 

[1] حکیمی م. (1391). امام حسین (ع)؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیتها (ص 21). دلیل ما.

  • محمد مهدی حبیبی

اقرار به گناه در حضور دیگران جایز نیست بلکه اگر اشاعه گناه باشد، حرام است. اعتراف به گناه تنها در پیشگاه خداوند باید صورت گیرد.

از سرمایه هاى بزرگ آدمى در زندگى آبرو و شخصیت اوست، و هر چیزى که آن را تهدید کند، گویا جانش را به خطر انداخته است. هر انسانى در زندگى چهار سرمایه دارد که تمامى آن باید حفظ شود جان، مال، ناموس و آبرو.

قرآن کریم مى فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ...»(1) «اى اهل ایمان از بسیارى از گمان ها خوددارى کنید که بعضى از آنها پندارهایى غلط و گناه است و درباره یکدیگر تجسّس و پرس و جو نکنید و...».

در این آیه با ترتیب جالبى از سه کار زشت نهى شده:

در مرحله نخست، مسلمانان را از بدگمانى نسبت به مؤمنانى که تشکیل دهنده اعضاى اصلى جامعه اسلامى هستند، نهى مى کند زیرا این بدبینى به افراد، منشأ تجاوز به شخصیت ایشان مى شود.

در مرحله دوم، از تحقیق درباره گناهان و لغزش هاى دیگران نیز برحذر مى دارد.

مرحله سوم، غیبت است که اگر از عیب کسى آگاه شدیم، آن را براى دیگران بازگو نکنیم تا آنها به او بدگمان شده و سبب آبروریزى شود.

حکمت کلّى این سفارش ها در این است که هر اندازه روابط اجتماعى اعضاى جامعه با هم دوستانه تر و صمیمى تر باشد، اهداف زندگى شان بهتر تحقّق مى یابد. پس باید از آنچه که سبب بدگمانى و بدبینى یکدیگر مى شود و دوستى و صمیمیت و انس و اُلفت آنان را تهدید و تضعیف مى کند، جلوگیرى کرد.

از آن جا که اعضاى جامعه اسلامى به طور طبیعى داراى خطاها و لغزش هایى هستند، در این صورت اگر بنا باشد هر کسى خودسرانه خطاهاى دیگران را پى گیرى و کشف کرده و به رُخش بکشد، یا به دیگران بگوید، هیچ اعتمادى بین افراد جامعه باقى نمى ماند.

هم چنین اگر قرار باشد هر شخص گناهکار لغزش هاى خویش را به دیگران اعلام کند، در حقیقت هم آبروى خود را ریخته و هم دوستى ها و صمیمیت ها و علاقه هاى بین خود و دیگران را از بین مى برد خداى متعال راضى نیست تا به آبروى مؤمنان خدشه اى وارد شود و ستّاریت او اقتضا مى کند که خطاها و کمبودهاى افراد از نظر دیگران پوشیده بماند.

فخر است براى من فقیر تو شدن‏

 

از خویش گسستن و اسیر تو شدن‏

     

 

طوفان زده بلاى قهرت بودن‏

 

یکتا هدف کمان و تیر تو شدن‏

     

 

نیز مصلحت هاى جامعه اسلامى اقتضا مى کند که این لغزش ها و کمبودها و مسایل مربوط به زندگى شخصى افراد براى دیگران آشکار نشود. افزون بر این تجربه هم به ما آموخته، تا هنگامى که به کسى خوش بین هستیم، گرایش قلبى ما- که یک گرایش برخاسته از رابطه هاى ایمانى الهى و در طریق کمال انسانى است- به سوى او بیشتر خواهد بود، و برعکس، هرگاه از لغزش هاى وى آگاه شویم، طبعاً علاقه ى ما به او کاسته مى شود ایشان نیز متقابلاً درباره ما همین حالت را پیدا مى کند. اگر این وضع در جامعه شیوع پیدا کند، دیگر افراد به هم محبتى نخواهند داشت کم کم این بى محبتى و کم لطفى عمومى، سبب از هم گسیختگى جامعه اسلامى مى شود.

در این راستا از روایت زیباى کلام امام على علیه السلام که تأییدى بر پاسخ ماست، بهره مى بریم که فرمود: لوتکاشفتم ما تدافنتم‏(2) «اگر از اسرار هم آگاه مى شدید، جنازه یکدیگر را دفن نمى کردید».

کوتاه سخن، این که خداوند نخواسته که مردم به هم بدبین و متنفر باشند و بغض و کینه یکدیگر را در دل داشته باشند. براى دستیابى به چنین دیدگاهى باید سعى کرد تا اسرار مردم پوشیده بماند و کسى در پى آگاهى از آنها نباشد و اگر هم اتفاقا کسانى مطلع شدند براى دیگران بازگو نکنند تا چه رسد این که انسان بخواهد با زبان خویش گناهان و لغزش هاى پنهانى اش را به دیگران اعلان کند

(1) حجرات (49)، آیه. 12
(2) مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 77، ص 385، ح. 10

  • محمد مهدی حبیبی

ارتباط با خداوند یکی از راه های کاهش و از بین بردن اضطراب و نگرانی در دنیای کنونی بوده است لذا شناخت آثار متعدد رفتاری و اخلاقی این راه ارتباطی با خداوند تاثیر بسزایی در مداومت در این امر ایفا می کند در ادامه کلامی از امیرالمومنین علیه السلام در مورد تاثیر اخلاقی نماز بر انسان ها را بیان می کنیم: حضرت على (علیه السلام) در خطبه 192 نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه گوشه هایى از مفاسد اخلاقى همچون کبر و سرکشى و ظلم را برمى شمرد و سپس مى فرماید: خداوند بندگانش را، با نماز و زکات و تلاش در روزه دارى، حفظ کرده است. آنگاه در مورد آثار اخلاقى نماز مى فرماید: «تَسْکیناً لاِطرْافهِمِ، تَخْشیعاً لاِبصْارهِمِ، تَذْلیلاً لِنُفُوسِهِمْ، تَخْفیضاً لِقُلُوبِهِم، اِزالَهً لِلْخَیلاءِ عَنْهُم».(1) (نماز به همه وجود انسان آرامش مى بخشد، چشمها را خاشع و خاضع مى گرداند، نفس سرکش را رام، دلها را نرم و تکبر و بزرگ منشى را محو مى کند.»

(1) نهج البلاغه، ص. 294

  • محمد مهدی حبیبی

اعتمادبه نفس درفرهنگ دینى‏

مااگربخواهیم این موضوع رابشکافیم وانسان را ازمتاثرشدن وانفعالى زندگى کردن بازداریم واورادرمرتبه استقلال قرار دهیم بایدمعناى مستقل شدن راروشن سازیم یعنى وى ازکمک‏هاى بیرونى کمتراستفاده کند ویاازفشارهاى خارجى منفعل نشودچون که بااینکار خودش راپیداکرده وبه توانایى‏هاى خویش تکیه مى‏کند، مسئله اعتمادبه نفس هم به همین معناست که هرکس باشناخت صحیح ازقدرت وتوانایى‏هاى خویش واردعرصه زندگى شودوخودش را با خدا محورى اداره کند، یعنى باتشخیص روح الهى درخویشتن، خودرابشناسدکه جلوه‏اى ازپروردگارمتعال در وجودم قرار داده شده است که مى‏تواند مرا در هر لحظه به خدامتصل سازد و دراثرهمین حرکت روحانى وبامحورقراردادن خدا استقلال یافته وازذلت شکننده‏ى وابستگى خود به دیگران نجات مى‏یابد، واین تعریف دین ازاعتمادبه نفس است در حالیکه امروزاغلب روانشناسان اعتمادبه نفس رادر «خودمحورى» تعریف مى‏کنند وبه انسانهابه ویژه جوانان توصیه مى‏کنند که به خودتان تکیه زنیدوازنیرو و تواناییهایتان بهره‏مند شویدتازیر بار دیگران نباشید، بدون تردید شعارآنان خیلى جالب است که به مردم توصیه مى‏کنند مستقل ومتکى به نفس باشیدولى‏ هیچ توضیحى درباره نفس بامحدودیت علوم بشرى وکمبودهایش و .... نداده‏اند چون معناى استقلال واعتماد به نفس زمانى تحقق مى‏یابدکه انسان بتواندازاین راه خودش رابخوبى اداره کندوبه تمام نیازهایش پاسخ دهدولى تواناییهاى بشرى تااین حدنمى توانند اورایارى دهند واین واقعیت برهمگان محسوس وملموس است چون هرکس ازخودش بخوبى آگاهى دارد، ولى اگربه همان تعریف دینى برگردیم بدون تردیدراه عاقلانه وعالمانه وعارفانه رابرگزیده‏ایم زیراجزخداى متعال هیچکس قادرنیست به تمام خواسته‏هاى انسان پاسخ دهدواورادرسایه لطف خویش از وابستگى‏ها و نیازمندیها نجات دهد، قرآن هم مى‏فرماید: «الا بِذِکْرِاللَّه تَطْمَئِنُ الْقُلُوب»[1]

آگاه باشید با یاد خدا دلها آرام مى‏گیرد،

و براى باورنمودن به این واقعیت که انسان در اعتمادبه نفس و استقلال یافتن به ایمان نیاز دارد باید وجود انبیاء و اولیاءِ خدا رادرطول تاریخ ملاحظه کنیم، چقدر مستقل و چقدر از اعتمادبه نفس کامل برخوردار بودند وبه همین علت درافرادبى ایمان چنین وضعیتى رانمى توان پیداکردچونکه انسان ازخودش چیزى نداردتابه آنهاتکیه کند و از فشارهاى خارجى بکاهد بلکه تنها آفریدگار متعالست که مى‏تواند اورا چنان قوى ونیرومند سازدکه دربرابرسیل حوادث وهجوم فشارهاخم به ابرونیاورد وهمچون کوه درمقابل آنهاایستادگى‏ کند چنانچه دروجودمقدس حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه مى‏بینیم که با وجود تنهایى وتشنگى وزخمهاى زیاد دربدن، غم واندوه شهیدان، فشارشدیدگریه‏هاى فرزندان واهل حرم، و .... چنان قدرتمند مى‏جنگیدکه سپاه سى هزارنفرى دشمن پابه فرارمى‏گذاشت، بنابراین ایمان به خداى متعال در وجودحضرت چنان نیرووانرژى ایجاد کرده که هیچ نوع احساس ضعف و تنهایى وغربت نمى‏کند هر لحظه خدارادرکنارخویش احساس مى‏کندوامدادهایش رادریافت نموده وبسوى هدف خوددرحرکت است، پس نبایدازاعتمادبه نفس، یک واژه‏ى بى‏محتوا و توخالى را وردزبان سازیم وازاین طریق بسوى غرور وتکبر و خودخواهى روى آوریم.

اعتماد به نفس درنگاه ایمان:

هر انسانى مى‏خواهد ازذلت وخوارى، احساس تنهایى وغربت وترس ونگرانى و ... نجات پیداکند، و بانگاه محدودى که دارد از خود و مسایل موجود در اطراف خویش تحلیل وارزیابى مى‏کندوچون قدرت شکستن موانع موجود بر سر راه زندگیش را ندارد و لذا با ترس ونگرانى وناامیدى مواجه است وبه همین سبب به شیوه‏هایى روى مى‏آوردویا به انسانهائى وابستگى پیدامى‏کندکه همانند خودش در میان کمبودها و نیازها قرار گرفته‏اند، واین وابستگى، ضمن اینکه کمترین پیشرفتى در تحقق خواسته‏هایش ایجادنمى کند و بخاطرنادرست ونامعقول بودن شیوه‏هایش ذلت و بدبختى‏هاى او را بیشترمى‏سازد چون عقل و خرد بشرى به او توصیه مى‏کند خواسته هایت را از کسى بخواه که قدرت آن را دارد و هرگزازفقیر و تهیدست نبایدچیزى بخواهى چون اوچیزى ندارد تا در اختیار تو قرارد هد، دراین زمینه حضرت امام زین العابدین صلوات اللَّه علیه مى‏فرماید: «... ثُم انْتَبَهْتُ بتذکیرِکَ لى مِن غَفْلَتى ...... وقُلت سُبحانَ ربّى کَیفَ یَسْألُ مُحْتاجُ محتاجاً وانّى یَرغَبُ مِعْدِمٌ مُعدم ...»

حضرت درابتداى دعا مى‏گویدخدایا، نفس نادان و کور انسانى او را تحریک مى‏کند که از افرادى مانند خودش چیزى بخواهد ویابه آنها دلبستگى پیدا کند درحالیکه آنها نیز به تو محتاجند و خواسته‏هایشان رابه درگاه تو عرضه مى‏دارند و این حرکت یک لغزش واشتباه بزرگ است، آنگاه که تومرابیدارساختى وازغفلت ونادانى جدایم کردى، به خودآمدم ومتوجه کار بسیارنامعقول واشتباه خودم شدم و باخودگفتم پاک و منزهى اى پروردگارم، چگونه ممکن است فرد نیازمند و محتاجى ازمحتاجى چیزى بخواهد؟ و چطور سزاوار است انسان ندار و بى چیزبه فردبى چیزروى آوردوبه آن امیدوار شود تاخواسته‏هایش رابرآورده سازد،[2]

این موضوع به چیزهاى مورد نیاز بشر منحصر نیست بلکه به خودانسان هم بازمى‏گرددکه اوهم مانند سایر موجودات، فقیر ونداراست ونمى تواندباتکیه بر قدرت وتوانایى‏هاى خویش اعم از مادى فکرى وعلمى و .. خودرا ازمیان هزاران مشکل رهایى دهد جز اینکه از راه روح مخصوص ویاامانت الهى در وجودش به قدرت بى پایان آفریدگارش وصل شده و به قدرت بزرگى تبدیل گردد تا براى تمام خواسته‏هایش پاسخ پیداکند، درکلام الهى مى‏خوانیم که به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستورداد: «قُل انَّما انَا بَشَرٌ مِثْلُکُم یُوحى الَىَّ ...» به مردم بگومن هم مانند شما بشر هستم جزاینکه به من وحى مى‏رسدیعنى باتفکروقدرت بشرى نمى‏توان زندگى را اداره کردوتنهاراه، وحى واتصال به خداست که این مسئله رابه خوبى حل مى‏کندواورادرقله‏ پیروزى قرارمى‏دهدچنانچه قبلًابحث کردیم، درنتیجه، اعتمادبه نفس، یعنى وابستگى وامیدوارى خود را از غیر خدا قطع کردن و به خالق خویش پیوستن، و او را در هرحال با خود احساس نمودن و در همه امورات زندگى از او یارى جستن است، وقتى انسان خود رابه این مرحله از رشد و کمال رساند؛ نیرو و توان بسیار بالایى را در خود احساس مى‏کند که مى‏تواند در مقابل هر نوع فشارهاى روزگار اعم از روحى و جسمى مقاومت نشان دهد و خود را گم نکند و بلکه از مشکلات نردبان ترقى درست کرده و با صبر و تحمل آنهاراپشت سر گذارد، بخاطراینکه یقین پیداکرده که قدرت بى‏پایان پروردگارش درکنار اوست و این ایمان واحساس پاک اجازه نمى‏دهد که و سوسه‏هاى شیاطین از طریق فشارها و مشکلات زندگى به درونش نفوذ کرده و او را همچو اسیر، دست و پا بسته، تسلیم حوادث کنند، و این معناى اعتماد به نفس است که انسانها به ویژه جوانان به آن نیازمند هستند و بدون آن نمى‏توانند لحظات زندگیشان را با آسایش و امیدوارى اداره کنند.

چگونه اعتمادبه نفس پیداکنیم؟

اغلب وبلکه تمام مردم خصوصاً جوانان به دنبال پاسخ سوال هستند و مهم‏ترین خواسته آنان همین است زیرا اعتماد به نفس درهاى بسته زندگى راباز مى‏کند و انسانهارا ازبن بست نجات مى‏دهد، دراین جا لازم است علاقمندان رابه چند نکته مهم متوجه ساخته و با هماهنگى و دقت پاسخ سوال راتعقیب نماییم:

1- ازامکانات موجودخودغفلت نکنیم،

2- در راه اندازى اعتماد به نفس استارت و یا فعال کننده‏ى آنرا به خوبى بشناسیم،

3- به وجود خداى متعال درگشودن گره‏هاى موجودبرسرراه خویش باورنماییم،

4- استاد و راهنماى پخته و دلسوزى رابرگزینیم که دربرابرفشارهاى زیاددست مارابگیرد،

5- آموزشهاى لازم را در زمینه بکارگیرى آن یاد بگیریم،

6- ازنقاط ضعف و قوت خودمان آگاه شویم وبلکه آنهاراشناسایى کنیم،

7- در توجه به ارزشها و کمالات خود، راه انصاف را انتخاب کنیم وهرگزآن رافراموش ننماییم،

8- نبایددراندیشه رضایت دیگران ازخودمان باشیم وبلکه بایدچنین مسئله‏اى را ازبین ببریم،

9- ارزیابى دیگران را درباره خود و کارهایمان، چندان جدّى نگیریم چون آنهابا ملاک خودشان سخن مى‏گویند،

10- انتظارهاى بدون دلیل ونامعقول از خود نداشته باشیم وبه صورت معقول و منطقى با خود برخورد نماییم،

11- هیچوقت خودمان رابادیگران مقایسه نکنیم،

12- از رقابت‏هاى منفى و دور از منطق دینى پرهیز نماییم،[3]

 

 

 


[1] ( 1). 13/ 28،

[2] ( 1). صحیفه سجادیه/ دعاى 13،

[3] فتاحى، حمید، چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم، 1جلد، میرفتاح - قم - ایران، چاپ: 1، 1386 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

وَ قَالَ علیه السلام صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ وَ الاِحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.

وَ رُوِیَ أَنَّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُیُوبِ

امام علیه السّلام (در ستایش راز دارى و گشاده روئى و بردبارى از سختیها) فرموده است:

(۱) سینۀ خردمند مخزن راز او است (خردمند بیگانه را از راز خود آگاه نمى‌سازد) (۲) و گشاده روئى و خوش خوئى دام دوستى است (با خوشخویى و گشاده روئى مى‌توان دلهاى مردم را بدست آورد) (۳) و تحمّل و بردبارى از سختیها پوشندۀ بدیها است (چون شخص در برابر سختیها بردبار بود مردم از او خوشنود بوده از عیوب و بدیهایش چشم مى‌پوشند، یا آنکه بواسطۀ خوددارى عیوب او آشکار نگشته نادانیهایش فاش نشود.

سیّد رضىّ «علیه الرّحمة» مى‌فرماید:) و روایت شده است که آن حضرت علیه السّلام در تعبیر این مطلب نیز فرموده است: (۴) صلح و آشتى پنهان کردن عیبها است (اگر بجاى زد و خورد بین دو کس صلح و آشتى برقرار گردد مردم به بدیهاى آنان آگاه نشوند. و در بعضى از نسخ نهج البلاغه چنین ضبط شده: المسالمة خباء العیوب یعنى صلح و آشتى خرگاه و رو پوش عیبها است، زیرا دو کس در زد و خورد عیوب یکدیگر را آشکار مى‌سازند و اگر صلح و آشتى نمودند لب بعیب هم نگشایند)[1]

 

 


[1] فیض‌الاسلام اصفهانی، علی‌نقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)، جلد: ۶، صفحه: ۱۰۹۰، سازمان چاپ و انتشارات فقیه (تالیفات فیض الاسلام)، تهران - ایران، 1368 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی