چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم
اعتمادبه نفس درفرهنگ دینى
مااگربخواهیم این موضوع رابشکافیم وانسان را ازمتاثرشدن وانفعالى زندگى کردن بازداریم واورادرمرتبه استقلال قرار دهیم بایدمعناى مستقل شدن راروشن سازیم یعنى وى ازکمکهاى بیرونى کمتراستفاده کند ویاازفشارهاى خارجى منفعل نشودچون که بااینکار خودش راپیداکرده وبه توانایىهاى خویش تکیه مىکند، مسئله اعتمادبه نفس هم به همین معناست که هرکس باشناخت صحیح ازقدرت وتوانایىهاى خویش واردعرصه زندگى شودوخودش را با خدا محورى اداره کند، یعنى باتشخیص روح الهى درخویشتن، خودرابشناسدکه جلوهاى ازپروردگارمتعال در وجودم قرار داده شده است که مىتواند مرا در هر لحظه به خدامتصل سازد و دراثرهمین حرکت روحانى وبامحورقراردادن خدا استقلال یافته وازذلت شکنندهى وابستگى خود به دیگران نجات مىیابد، واین تعریف دین ازاعتمادبه نفس است در حالیکه امروزاغلب روانشناسان اعتمادبه نفس رادر «خودمحورى» تعریف مىکنند وبه انسانهابه ویژه جوانان توصیه مىکنند که به خودتان تکیه زنیدوازنیرو و تواناییهایتان بهرهمند شویدتازیر بار دیگران نباشید، بدون تردید شعارآنان خیلى جالب است که به مردم توصیه مىکنند مستقل ومتکى به نفس باشیدولى هیچ توضیحى درباره نفس بامحدودیت علوم بشرى وکمبودهایش و .... ندادهاند چون معناى استقلال واعتماد به نفس زمانى تحقق مىیابدکه انسان بتواندازاین راه خودش رابخوبى اداره کندوبه تمام نیازهایش پاسخ دهدولى تواناییهاى بشرى تااین حدنمى توانند اورایارى دهند واین واقعیت برهمگان محسوس وملموس است چون هرکس ازخودش بخوبى آگاهى دارد، ولى اگربه همان تعریف دینى برگردیم بدون تردیدراه عاقلانه وعالمانه وعارفانه رابرگزیدهایم زیراجزخداى متعال هیچکس قادرنیست به تمام خواستههاى انسان پاسخ دهدواورادرسایه لطف خویش از وابستگىها و نیازمندیها نجات دهد، قرآن هم مىفرماید: «الا بِذِکْرِاللَّه تَطْمَئِنُ الْقُلُوب»[1]
آگاه باشید با یاد خدا دلها آرام مىگیرد،
و براى باورنمودن به این واقعیت که انسان در اعتمادبه نفس و استقلال یافتن به ایمان نیاز دارد باید وجود انبیاء و اولیاءِ خدا رادرطول تاریخ ملاحظه کنیم، چقدر مستقل و چقدر از اعتمادبه نفس کامل برخوردار بودند وبه همین علت درافرادبى ایمان چنین وضعیتى رانمى توان پیداکردچونکه انسان ازخودش چیزى نداردتابه آنهاتکیه کند و از فشارهاى خارجى بکاهد بلکه تنها آفریدگار متعالست که مىتواند اورا چنان قوى ونیرومند سازدکه دربرابرسیل حوادث وهجوم فشارهاخم به ابرونیاورد وهمچون کوه درمقابل آنهاایستادگى کند چنانچه دروجودمقدس حضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه مىبینیم که با وجود تنهایى وتشنگى وزخمهاى زیاد دربدن، غم واندوه شهیدان، فشارشدیدگریههاى فرزندان واهل حرم، و .... چنان قدرتمند مىجنگیدکه سپاه سى هزارنفرى دشمن پابه فرارمىگذاشت، بنابراین ایمان به خداى متعال در وجودحضرت چنان نیرووانرژى ایجاد کرده که هیچ نوع احساس ضعف و تنهایى وغربت نمىکند هر لحظه خدارادرکنارخویش احساس مىکندوامدادهایش رادریافت نموده وبسوى هدف خوددرحرکت است، پس نبایدازاعتمادبه نفس، یک واژهى بىمحتوا و توخالى را وردزبان سازیم وازاین طریق بسوى غرور وتکبر و خودخواهى روى آوریم.
اعتماد به نفس درنگاه ایمان:
هر انسانى مىخواهد ازذلت وخوارى، احساس تنهایى وغربت وترس ونگرانى و ... نجات پیداکند، و بانگاه محدودى که دارد از خود و مسایل موجود در اطراف خویش تحلیل وارزیابى مىکندوچون قدرت شکستن موانع موجود بر سر راه زندگیش را ندارد و لذا با ترس ونگرانى وناامیدى مواجه است وبه همین سبب به شیوههایى روى مىآوردویا به انسانهائى وابستگى پیدامىکندکه همانند خودش در میان کمبودها و نیازها قرار گرفتهاند، واین وابستگى، ضمن اینکه کمترین پیشرفتى در تحقق خواستههایش ایجادنمى کند و بخاطرنادرست ونامعقول بودن شیوههایش ذلت و بدبختىهاى او را بیشترمىسازد چون عقل و خرد بشرى به او توصیه مىکند خواسته هایت را از کسى بخواه که قدرت آن را دارد و هرگزازفقیر و تهیدست نبایدچیزى بخواهى چون اوچیزى ندارد تا در اختیار تو قرارد هد، دراین زمینه حضرت امام زین العابدین صلوات اللَّه علیه مىفرماید: «... ثُم انْتَبَهْتُ بتذکیرِکَ لى مِن غَفْلَتى ...... وقُلت سُبحانَ ربّى کَیفَ یَسْألُ مُحْتاجُ محتاجاً وانّى یَرغَبُ مِعْدِمٌ مُعدم ...»
حضرت درابتداى دعا مىگویدخدایا، نفس نادان و کور انسانى او را تحریک مىکند که از افرادى مانند خودش چیزى بخواهد ویابه آنها دلبستگى پیدا کند درحالیکه آنها نیز به تو محتاجند و خواستههایشان رابه درگاه تو عرضه مىدارند و این حرکت یک لغزش واشتباه بزرگ است، آنگاه که تومرابیدارساختى وازغفلت ونادانى جدایم کردى، به خودآمدم ومتوجه کار بسیارنامعقول واشتباه خودم شدم و باخودگفتم پاک و منزهى اى پروردگارم، چگونه ممکن است فرد نیازمند و محتاجى ازمحتاجى چیزى بخواهد؟ و چطور سزاوار است انسان ندار و بى چیزبه فردبى چیزروى آوردوبه آن امیدوار شود تاخواستههایش رابرآورده سازد،[2]
این موضوع به چیزهاى مورد نیاز بشر منحصر نیست بلکه به خودانسان هم بازمىگرددکه اوهم مانند سایر موجودات، فقیر ونداراست ونمى تواندباتکیه بر قدرت وتوانایىهاى خویش اعم از مادى فکرى وعلمى و .. خودرا ازمیان هزاران مشکل رهایى دهد جز اینکه از راه روح مخصوص ویاامانت الهى در وجودش به قدرت بى پایان آفریدگارش وصل شده و به قدرت بزرگى تبدیل گردد تا براى تمام خواستههایش پاسخ پیداکند، درکلام الهى مىخوانیم که به پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم دستورداد: «قُل انَّما انَا بَشَرٌ مِثْلُکُم یُوحى الَىَّ ...» به مردم بگومن هم مانند شما بشر هستم جزاینکه به من وحى مىرسدیعنى باتفکروقدرت بشرى نمىتوان زندگى را اداره کردوتنهاراه، وحى واتصال به خداست که این مسئله رابه خوبى حل مىکندواورادرقله پیروزى قرارمىدهدچنانچه قبلًابحث کردیم، درنتیجه، اعتمادبه نفس، یعنى وابستگى وامیدوارى خود را از غیر خدا قطع کردن و به خالق خویش پیوستن، و او را در هرحال با خود احساس نمودن و در همه امورات زندگى از او یارى جستن است، وقتى انسان خود رابه این مرحله از رشد و کمال رساند؛ نیرو و توان بسیار بالایى را در خود احساس مىکند که مىتواند در مقابل هر نوع فشارهاى روزگار اعم از روحى و جسمى مقاومت نشان دهد و خود را گم نکند و بلکه از مشکلات نردبان ترقى درست کرده و با صبر و تحمل آنهاراپشت سر گذارد، بخاطراینکه یقین پیداکرده که قدرت بىپایان پروردگارش درکنار اوست و این ایمان واحساس پاک اجازه نمىدهد که و سوسههاى شیاطین از طریق فشارها و مشکلات زندگى به درونش نفوذ کرده و او را همچو اسیر، دست و پا بسته، تسلیم حوادث کنند، و این معناى اعتماد به نفس است که انسانها به ویژه جوانان به آن نیازمند هستند و بدون آن نمىتوانند لحظات زندگیشان را با آسایش و امیدوارى اداره کنند.
چگونه اعتمادبه نفس پیداکنیم؟
اغلب وبلکه تمام مردم خصوصاً جوانان به دنبال پاسخ سوال هستند و مهمترین خواسته آنان همین است زیرا اعتماد به نفس درهاى بسته زندگى راباز مىکند و انسانهارا ازبن بست نجات مىدهد، دراین جا لازم است علاقمندان رابه چند نکته مهم متوجه ساخته و با هماهنگى و دقت پاسخ سوال راتعقیب نماییم:
1- ازامکانات موجودخودغفلت نکنیم،
2- در راه اندازى اعتماد به نفس استارت و یا فعال کنندهى آنرا به خوبى بشناسیم،
3- به وجود خداى متعال درگشودن گرههاى موجودبرسرراه خویش باورنماییم،
4- استاد و راهنماى پخته و دلسوزى رابرگزینیم که دربرابرفشارهاى زیاددست مارابگیرد،
5- آموزشهاى لازم را در زمینه بکارگیرى آن یاد بگیریم،
6- ازنقاط ضعف و قوت خودمان آگاه شویم وبلکه آنهاراشناسایى کنیم،
7- در توجه به ارزشها و کمالات خود، راه انصاف را انتخاب کنیم وهرگزآن رافراموش ننماییم،
8- نبایددراندیشه رضایت دیگران ازخودمان باشیم وبلکه بایدچنین مسئلهاى را ازبین ببریم،
9- ارزیابى دیگران را درباره خود و کارهایمان، چندان جدّى نگیریم چون آنهابا ملاک خودشان سخن مىگویند،
10- انتظارهاى بدون دلیل ونامعقول از خود نداشته باشیم وبه صورت معقول و منطقى با خود برخورد نماییم،
11- هیچوقت خودمان رابادیگران مقایسه نکنیم،
12- از رقابتهاى منفى و دور از منطق دینى پرهیز نماییم،[3]
[1] ( 1). 13/ 28،
[2] ( 1). صحیفه سجادیه/ دعاى 13،
[3] فتاحى، حمید، چگونه اعتماد به نفس پیدا کنیم، 1جلد، میرفتاح - قم - ایران، چاپ: 1، 1386 ه.ش.