تاریخ
بناها و ساختمان ها از دیر باز در فرهنگ و تمدن های مختلف نمود مدنیت بوده است و باید مورد مطالعه قرار گیرند که برخی از آنها در ذیل اشاراتی داریم.
ذکر خانههاى معتبر رومیان قدیم
از جمله خانههاى معتبر رومیان قدیم قبل از پیدایش مسیحىگرى خانهاى بود که بولایت مغرب در ماوراى قیروان و جزو دیار فرنگان در شهر قرطاجنه که همان تونس است بنام زهره با سنگهاى مرمر بنا شده بود خانه دوم در فرنک بود و بنزد ایشان اعتبار فراوان داشت خانه سوم بمقدونیه بود و استحکام ساختمان و حکایت آن در مقدونیه معروف است و ما اخبار آنرا با اخبار خانههاى دیگر در کتابهاى سابق خویش آوردهایم و خداى تعالى بهتر داند.
ذکر خانههاى معتبر سقلابیان
در دیار سقلاب نیز خانههائى بود که احترام آن میکردند از جمله یک خانه در کوهى بود که فلاسفه گفتهاند یکى از کوههاى بزرگ جهان است و چگونگى ساختمان خانه و ترتیب سنگهاى آن که رنگهاى گونهگون داشت و دریچههائى که بالاى آن ساخته بودند و خورشید بر آن میتابید و جواهر و آثارى که در آنجا نهاده بودند و نقشهائى رسم کرده بودند که نشان حوادث آینده بود و پیش از وقوع از حوادث خبر میداد و صداهائى که از بالاى خانه بگوش میرسید و حالتى که هنگام شنیدن آن عارضشان میشد اخبار مفصل دارد خانه دیگرى نیز بود که یکى از ملوکشان بر جبل اسود بنا کرده بود که اطراف آن آبهاى شگفتانگیز بود با رنگ و مزههاى مختلف که فوائد فراوان داشت و در آنجا بتى بزرگ بود بصورت پیر مردى که خم شده بود و عصائى بدست داشت و استخوان مردگان را در صندوق قبر بهم میزد و زیر پاى راست وى تصویر اقسام مورچه بود و زیر پاى دیگر صورت کلاغهاى سیاه و تصویرهاى شگفتآور از اقسام مردم حبش و زنگ بود. خانه دیگرى نیز بود و روى کوهى بود که خلیج دریا آنرا ببر گرفته بود و این خانه را با سنگ مرجان سرخ و سنگ زمرد سبز ساخته بودند و میان آن گنبد بزرگى بود که زیر آن بتى جاى داشت که اعضاى آن از چهار گونه جواهر از زمرد سبز و یاقوت سرخ و عقیق زرد و بلور سپید بود و سرش از طلاى سرخ بود در مقابل آن بت دیگرى از طلاى سرخ بود و در مقابل آن بت دیگرى بود بشکل کنیزى که گوئى قربان و بخور بدان پیشکش میکرد این خانه منسوب بیکى از حکماى ایشان بود که بروزگار قدیم میزیسته بود و ما خبر او را با حکایتها که در سرزمین سقلاب داشت و تدابیر و نیرنگها که براى جذب قلوب و تسخیر نفوس سقلابیان که خوى وحشى و طبایع مختلف دارند بکار برده بود درکتابهاى سابق خویش آوردهایم و الله تعالى ولى التوفیق. (مسعودی، 1374)[1]
[1] مسعودی ع. ب. ح. (1374). مروج الذهب (ج 1، ص 597). شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- ۰۲/۰۶/۰۱