فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

۴۹ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

 

حضرت امام صادق‏ علیه‏ السلام در ذیل آیه کریمه‏ «فلینظر الإنسانُ الى طعامه»، فرمودند: منظور از این طعام «علم» است، یعنى انسان باید نگاه کند که علم «پس انسان باید به غذاى خود بنگرد». سوره عبس، آیه 24.»خود را از چه کسى مى‏گیرد. پس طعام «علم» است و علم همان روزى معنوى است، و مُطعِم و معلّم حقیقى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام هستند، چنان‏که از «. محمد باقر مجلسى، بحارالأنوار، ج 2، ص 96.».

حضرت امام کاظم‏علیه‏السلام رسیده است که حضرت على‏علیه‏السلام را «امیرالمؤمنین» مى‏گفتند، چون به انسان طعام «میره» مى‏دهد:

«لِمَ سُمّى أمیرالمؤمنین أمیر المؤمنین؟ قال‏علیه‏السلام: لأنّه یمیرهم (المؤمنین) العلم».

اگر ظاهر «امیر» این است که به انسان «امر» مى‏کند، ولى باطن آن طبق بیان امام هفتم‏علیه‏السلام این است که به‏. همان، ج 37، ص 293، ح 7.»

متفکران، طعام «میره» مى‏دهد.

بیان قرآن کریم است که انبیا علیهم‏السلام عموماً و شعیب علیه‏السلام خصوصاً، «نبوّت» را رزق مى‏دانند: «و رزقنى منه رزقاً حسناً» و اولیا «ولایت» را و علما «علم» را «. سوره هود، آیه 88.»

رزق مى‏دانند. لذا رزق، توسعه داشته و اختصاصى به ارزاق طبیعى نظیر نان و میوه و ... نخواهد داشت.

علوم هم دو قسم است: بعضى از دانش‏ها با دسترنج مدرسه و تلاش و کوشش نصیب انسان مى‏شود، و بعضى از علوم از بالا به انسان افاضه مى‏شود: «دولت آن است که بى‏خون دل آید به کنار».

اگر کسى به درستى به دین عمل کند، هم علوم سمایى (آسمانى) از راه الهامها نصیب او مى‏شود که:

«العلمُ نورٌ یقذفُه اللّه فى قلب من یشاءُ»،

هم از راه‏ «. بحارالأنوار، ج 1، ص 225.»

کسب، که علم ارجل نام دارد، نظیر سیر و سلوک.

«عبداللّه جوادى آملى، بنیان مرصوص، ص 82.»[1]

 

 

 

[1] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‏ها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، پیش شماره ماهنامه پرسمان، 12جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392.

 

 

  • محمد مهدی حبیبی

امام علی علیه السلام

«إنَّ دینَ اللّٰهِ لا یُعْرَفُ بالرِّجال، بَل بآیةِ الحقّ‌؛ فَاعْرِفِ الحَقَّ تَعْرِفْ أهْلَه».

دین خدا با شخصیتها شناخته نمى‌شود؛ بلکه با خودِ حق و نشانه‌هاى حق و حقیقت شناخته مى‌شود. ابتدا بکوشید تا «حق» را بشناسید، در این صورت مى‌توانید مردان حق را نیز بشناسید.

«بحار» ۶۸/۱۲۰

از امام صادق «علیه السلام» نیز چنین روایت شده است:

«مَن دَخَلَ فی هذا الدّینِ بالرِّجال، أخْرَجَهُ مِنهُ الرّجال کَما أدْخَلُوهُ فیه. ومَن دَخَلَ فیهِ بالکتابِ والسُّنّة، زالَتِ الجِبالُ قبلَ أن یَزول».

هر کس تحت تأثیر اشخاصى (که داراى افکار صحیح و عملکردهاى درست بوده‌اند)، دیندار شود، با دیدن اشخاصى دیگر (با افکار و عقاید نادرست و عملکردهاى فاسد)، بى‌دین مى‌شود. ولى هر کس از راه فهم قرآن و احادیث، دیندار شود (و از روى مطالعه و فهم به دین معتقد گردد)، اگر کوهها از جاى کنده شوند، او از جاى کنده نمى‌شود (و دیندارى را ترک نمى‌کند).

«بحار» ۲/۱۰۵، از کتاب «غیبةُ النُّعمانی».

این سخن مولا على «علیه السلام»، و سخن حضرت امام صادق «علیه السلام»، براى این روزگار - و حفظ اعتقادات دینى در این روزگار - بسیار سودمند است؛ زیرا این سخن مى‌گوید: به شخصیتها تکیه نکنید، تا اگر آنها - یا کسانى پس از آنها - دچار انحراف عمل شدند و کوتاهى ورزیدند، یا خلاف کردند، یا اقشار مظلوم جامعه را بى‌پناه گذاشتند، و به توانگران پیوستند... یا بر سر قدرت با هم درگیر شدند... عقاید شما متزلزل نشود.

  • محمد مهدی حبیبی

«عبدُ العظیمِ الحسنى، عنه: «مُلاقاةُ الإخوانِ یُسْرَةٌ‌، وتلقیحٌ لِلعقل، وإن کانَ نَزْراً قلیلاً».

به روایت جناب عبدالعظیم حسنى، از حضرت امام جواد «ع»: دیدار برادران (دینى)، مایۀ آسایش روح، و بارور کنندۀ عقل است (از راه تبادل معلومات و آگاهى‌ها...)، هرچند بسیار اندک (و گاهگاهى) باشد.

«امالىِ‌» شیخ طوسى ۱/۹۳ (حکیمی، 1390)[1]

کلمات پرمعنای که از بزرگان به رسیده است بسیار حائز اهمیت است چرا که با استفاده سخنان آنان راه و رسم زندگی انسان برای رسیدن به اهداف قابل دسترسی خواهد بود. در این بین گوهرهای که از ائمه اطهار به ما رسیده در جایگاه اول قرار دارد. در حدیث بالا که از امام جواد علیه السلام آمده است و از قول و گفتار حضرت عبدالعظیم حسنی بیان می شود به یکی از مهم ترین ملاک های انسانی در ارتباط با دیگر افراد جامعه پرداخته شده است و آن هم لزوم ارتباط به سایر شهروندان و بستگان که در این حدیث از آن به برادران دینی تعبیر شده است.

این دیدارها در زبان دین به صله معروف است. در حدیثی از امام صادق علیه السلام برای جلوگیری از سکرات یعنی سختی های جان دادن و مرگ بر شخص لازم است که این فعل نیکو را دربرنامه زندگانی دنیایی خود لحاظ کند. که در ذیل به آن اشاره شده است:

امام صادق علیه السلام فرمود: شخصى که دوست دارد که خداى عزّ و جلّ سکرات مرگ را بر او آسان نماید. بر او لازم است که با خویشان خود صله‏ رحم‏ نماید.

و به والدین خود نیکى کند.

اگر او چنین کند خداى عزّ و جلّ سختى جان کندن را براى او آسان مى‏گرداند.

و هرگز- در زندگى خود- دچار فقر و تنگدستى نخواهد شد[2].[3]

یا در حدیثی دیگر از حضرت زهرا سلام الله علیها در سخنرانی معروف خود در مسجد مدینه به جنبه ی دیگر این عمل پسندیده اشاره شده است:

جالسّیّدة فاطمة «سلام اللّه علیها» - فى خطبتها فى مسجد المدینة: فرض اللّه صلة الارحام منماة للعدد[4].

حضرت فاطمه «سلام اللّه علیها» - در سخنرانى معروف مسجد مدینه: خداوند پیوندهاى خانوادگى (و صلۀ رحم) را واجب گردانید براى رشد (و فزونى) افراد خانواده... (حکیمی، 1395)[5]

اما در حدیث امام جواد علیه السلام به بعدی دیگر اشاره شده است که مایه آسایش و آرامش روحی و دیگر اینکه باعث افزوده شدن به اطلاعات علمی و فرهنگی و اقتصادی و سایر معلومات دیگر انسان می شود چراکه رشد و ترقی را بهمراه دارد و انسان همواره در جستجوی کمال می باشد. در این زمینه خوب است انسان قدری تفکر و اندیشه داشته باشد و از قطع رح و ارتباط به خصوص با پدر و مادر خود پرهیز و همواره در ارتباط با بستگان خود باشد.

 


[1] حکیمی م. (1390). امام جواد (ع)؛ پیام معصومین (ع) به انسانها و انسانیتها (ص 25). دلیل ما.

[2] ( 1)- قال الإمام الصادق علیه السلام: من أحبّ أن یخفّف اللَّه عزّ و جلّ عنه سکرات الموت.

فلیکن لقرابته و صولًا.

و بوالدیه بارّاً.

فإذا کان کذلک. هوّن اللَّه عزّ وجلّ علیه سکرات الموت.

و لم یصبه فی حیاته فقر- أبداً-( الأمالی للشیخ الصدوق- علیه الرحمة- ص 473 المجلس 15 و الأمالی للشیخ الطوسی- علیه الرحمة- ص 432 المجلس 15 و روضة الواعظین ج 2 ص 242 و مشکاة الأنوار ج 1 ص 363).

[3] موسوى جزایرى، سید هاشم، فرزندان رحمت شده و فرزندان نفرین شده، 1جلد، ناجى جزایرى - قم، چاپ: سوم، 1389 ه.ش.

[4] . «بحار» ٩٤/٧٤، «علل الشرایع» / ٢٤٨.

[5] حکیمی م. (1395). ترجمه الحیاة (ج 8، ص 583). دلیل ما.

  • محمد مهدی حبیبی

1. تعارفات‏

تعارف‏هاى بیش از حدّ و فقدان شهامت «نه گفتن‏» نابودگر فرصت‏ها به شمارمى آید. بیش‏تر افراد شکست خورده در برنامه‏ ها که با

انبوهى از کارهاى نیمه تمام و فعالیت‏هاى زخمى روبه ‏رویند، تنها بدان سبب که نمى‏توانند پاسخ منفى دهند، در دام این سارقِ احساسى اسیرند.

  • محمد مهدی حبیبی

از مجموعه آموزه هاى قرآن کریم استفاده مى شود که با ایمان، عمل صالح، بندگى خدا و اخلاق نیکو راه سعادت انسان طى مى شود و وقت و عمر او قیمت پیدا مى کند. امیر مؤ منان (ع) در این زمینه فرموده: همانا عمر تو، مهریه سعادت و خوشبختى تو است به شرط آنکه، آن را در طاعت و بندگى پروردگارت، به پایان ببرى، اِنَّ عُمْرَکَ مَهْرُ سَعادَتِکَ، اِنْ اَنْفَدْتَهُ فى طاعَهِ رَبِّکَ.

غرر الحکم، ح 3429

اگر کسى عمرش را در راه تحصیل ایمان و معرفت، بندگى خدا و کسب اخلاق انسانى صرف کند، از وقت خود خوب استفاده کرده و در غیر این صورت، دچار ضرر و خسران خواهد شد. آن امام همام در کلام گهر بار دیگرى فرموده:. به راستى که زیانکارکسى است که در جهت عمرش زیان کرده و بهره ورى که دیگران به او در خرج عمرش حسرت خورند کسى است که وقتش را در طاعت پروردگارش تمام کرده است. إن المغبون من غبن عمره، وإن المغبوط من أنفذ عمره فى طاعه ربه. همان،

3502 و نیز فرمود: براى نفس شما قیمتى جز بهشت نیست، جانتان و خودتان را به غیر از بهشت، به چیز دیگرى، نفروشید.

فلیس لا نفسکم ثمن الا الجنه فلاتبیعوها الا بها. بحار الانوار، ج 1، ص 144

2. تلفن‏

یکی دیگر از سارقان زمان در این دوره جدید تلفن و گوشی همراه است.این وسیله شاید در قرن جدید از فراگیری گسترده ای برخوردار است ور در زینیه های گوناگون استفاده می شود باید توجه داشت که نباید سرگرم شدن با این وسیله بشتر اوقات مارا به خود اختصاص دهد که نتوانیم از عمر خود در کنار تحصیل و اشتغال و عبادت و خانواده و سایر امور بهره های کافی نداشته باشیم.

تلفن از ابزارهاى ضرورى زندگى امروز به شمار مى‏ آید؛ امّا با همه سودمندى ‏اش مى‏ تواند سارق زمان باشد. گفت‏ وگوهاى طولانى، حاشیه روى‏هاى بى‏ مورد و حتّى‏ استفاده مکرر از آن به خستگى روانى، انقطاع کار، عصبانیت، ابهام و تحلیل رفتن قواى جسمانى مى ‏انجامد. وقفه‏ هایى که تلفن‏هاى غیر ضرورى در کار پدید مى‏آورند، موجب هدر رفتن وقت مى‏ گردد.

  • محمد مهدی حبیبی

در ادامه باقی نکات در بهر هگیری از زمان را می آوریم:

3. ملاقات کنندگان‏

در خانه، محل کار، خیابان و محیطهاى دیگر اجتماعى با افراد گوناگون ارتباط داریم، ولى باید توجه داشته باشیم که بسیارى از این دیدارها و ارتباطها از سود مادى و معنوى تهى است. این دیدارها وقت را نابود مى‏سازد و انسان را از پرداختن به امور مهم‏تر باز مى‏دارد.

4. اطلاعات اضافى‏

بیش‏تر انسان‏ها با اطلاعات، یادداشت‏ها، و مطالب اضافى رو به رویند. این اطلاعات که ذهن یا میز و محل زندگى‏مان را اشغال کرده است، معمولًا به نابودى وقت مى‏انجامد. بررسى، مراجعات مکرر و بیهوده و بازبینى خاطرات نهفته در لابه‏لاى آن‏ها، جز اتلاف وقت معنایى‏ ندارد. براى پیشگیرى از این هزینه جبران‏ناپذیر، باید اطلاعات کیفى موجود، پس از دسته‏بندى و نه‏ بسته‏بندى، در جاى مناسب قرار گیرند.

و اطلاعات کمّى به شکل فهرست، نمودار، جدول و غیره خلاصه شوند تا هنگام نیاز به بخشى از آن‏ها به بازبینى کل ناگزیر نگردیم و وقت بسیار هزینه نکنیم.

5. خود محورى‏

خود محورى و خویش را قطب، ناظر و فاعل همه کارها دانستن نیز به اتلاف وقت مى‏انجامد. باید در انجام کارها از تفویض اختیار و یارى همکاران و دوستان بهره برد و از هزینه کردن وقت در امور کم اهمیت پرهیز کرد. افزون بر این، خود محورى سبب فشار عصبى و تنش‏هاى روانى شدید مى‏گردد. انسان‏هاى خود محور در انبوهى از اطلاعات دست و پا مى‏زنند و همواره از کمبود وقت شکوه مى‏کنند.

6. عدم تقسیم انرژى‏

انسان از ظرفیت و انرژى محدود برخوردار است. استفاده مؤثر از وقت، به تقسیم درست انرژى بستگى دارد. بسیارى از افراد در ساعات آغازین صبح، براى مثال از ساعت 8 تا 12 چنان انرژى مصرف مى‏کنند که انرژى جایگزین نیز نمى‏تواند آن‏ها را براى فعالیت‏هاى بعدى آماده سازد. بنابراین، ساعات باقى مانده شبانه‏روزشان تحت تأثیر این خستگى مفرط و طاقت فرسا تلف مى ‏شود.

7. عدم اولویت گذارى‏

نداشتن فهرستى از کارها و مشخص نبودن اولویت‏ها، عامل دیگر نابود ساختن فرصت‏ها است. کارهاى روزانه ما سه حالت دارند:

1. امور فورى‏

2. کارهاى متوسط

3. امور عادى و معمولى‏

اگر کارها درست اولویت بندى نشود، در موضوعات جزئى و بى‏اهمیت وقت بسیار هزینه مى‏کنیم و در نتیجه نمى ‏توانیم به قدر کافى روى وظایف عمده و حساس متمرکز شویم.

داشتن یک دفترچه کوچک جهت فهرست کردن کارها بر اساس اهمیت‏شان بسیار سودمند است. گروهى از مردم، براى صرفه جویى بیش‏تر در وقت، فهرست کارها را به صورت نشان‏هاى نمادین کنار روز یا ساعت مشخص مى‏کنند. براى مثال در برابر ساعت 8 صبح، جهت پرداخت قبض برق، تصویر لامپ مى‏کشند و براى خرید لوازم التحریر 4 بعد از ظهر از شکل ساده مداد یا کتاب استفاده مى‏کنند.

8. نوع نگرش به زمان‏

نوع نگرش به زمان گویاى روش استفاده از آن است. روز، هفته و ماه دیدن زمان، به «سرقت پنهان» آن مى‏انجامد. براى جلوگیرى از این سرقت، باید زمان را دقیقه، لحظه و ثانیه ببینیم. برنامه ریزى دقیق و زمان بندى شده یعنى نجات دادن و ذخیره ساختن وقت. در پرتو این امر:

1. اهداف حرفه‏اى و شخصى سریع‏تر و مطمئن‏ تر حاصل مى‏ گردند.

2. وقت ذخیره مى ‏شود.

3. وقت کافى براى رسیدن به کارها، وظایف و فعالیت‏ها باقى مى ‏ماند.

4. فشارهاى روزمره زندگى کاستى مى‏پذیرد و انسان از عادت‏ها و روش‏هاى بهتر و مطمئن‏تر برخوردار مى‏شود.

راز موفقیت بسیارى از افراد موفق، استفاده بهینه و کارآمد از لحظات و فرصت‏هاى بسیار محدود زندگى است. این نوع بهره‏گیرى از زمان، به آن‏ها اجازه مى‏دهد:

1. نگرشى جامع و فرا گیرد داشته باشند.

2. روشمند برنامه ریزى کنند.

3. به پیشرفت حرفه‏اى و شخصى خویش پردازند.

4. هماهنگ عمل کنند.

5. آمادگى‏شان براى انجام کارها روز به روز بهتر شود.

6. در رویارویى با بحران‏ها و حوادث نامنتظره، خرسندى و تسلط داشته باشند.

7. در پایان روز از احساس مثبت بودن سرشار گردند.

8. زمان را ذخیره سازند.

9. ابهام در اهداف و مقاصد

مارک تواین مى‏نویسد: «اگر اهداف روشن نباشد، باید دو چندان زمان صرف نمود و دو چندان تلاش کرد.»[1] مدیریت زمان در بستر اهداف روشن و فعالیت‏هاى تعریف شده معنا مى‏یابد؛ چون‏ اهداف‏ محرک و مشوق فعالیت‏هایند. برنامه ریزى مبتنى بر هدف‏، روشى بهینه و پاسخ‏گو است.

آن که در برنامه‏هایش اهدافى آگاهانه و هوشمندانه پى مى‏گیرد، با استفاده از انضباط و انگیزش شخصى، بُعدى جدید در خویش پدید مى‏آورد که اصطلاحاً نیروهاى ناخودآگاه‏ خوانده مى‏شود. روشن بودن اهداف و تعیین اولویت‏ها ارتباط تنگاتنگ دارند. تعیین اولویت، اهداف روشن بسیار و آسان است و حتى مى‏توان گفت، وقتى اهداف ابهام ندارد، میزان اهمیت و اولویت آن‏ها احساس مى‏شود. ابهام در اهداف به عدم تعیین اولویت و در نتیجه از دست دادن فرصت در کارهاى کم اهمیت مى‏انجامد.

در پایان باید یادآور شد که به سازى و کیفى کردن برنامه‏ ها به فراموش نکردن این شعار مشروط است: برنامه باید نوشته شود.

برنامه، بذر فرصت‏ها است، و زمان، فصل بهار. هر که در بهار بذر نی فشاند، درو را تجربه نخواهد کرد.

باز تأکید مى‏کنیم: «برنامه ریزى یعنى نجات دادن و ذخیره سازى وقت».[2]


[1] ( 1). مدیریت زمان، لوتارجى سى ورت، توکلى نیا، نشر عصر ظهور، 1378.

[2] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه‏ها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، پیش شماره ماهنامه پرسمان، 12جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392.

  • محمد مهدی حبیبی

در این دنیا همواره به نبال راهنما هستیم تا بتوانیم درست انتخاب کینم. الگوها همواره آنچه که خوب است را در بیان خود می آورند و آن را به رهروان و انساه ها هدیه می دهند که اصل انسانیت و مساوات در بهره بردن از تجربیات همدیگر است.مولای متقیان علی علیه السلام در حدیثی که در ادامه می آید در سه خصلت که همه خوبیها در آن سه خصلت است بیانی زیبا دارد، نگاه کردن و سکوت و به جا و نیکو سخن گفتن در عرصه های مختلف زندگی که اگر رعایت گرددزندگی در مدار خوبی و عزت قرار می گیرد.

امام اول علی علیه السلام فرمود همه خوبیها در سه خصلت است:

نگاه و خاموشى و سخن، هر نگاهى که اسباب عبرت نشود سهو است، هر خاموشى که در آن اندیشه نباشد غفلت است هر سخنى که در آن ذکر حق نباشد بیهوده است، خوشا بحال کسى که نگاهش عبرت خیز و خاموشی اش اندیشه آمیز و سخنش یاد آورى باشد، بر گناه خود بگرید و مردم از شرش آسوده باشند.[1]


[1] ابن‌بابویه، محمد بن علی، خصال شیخ صدوق، جلد: ۱، صفحه: ۱۲۰، کتابچی، تهران - ایران، 1377 ه.ش.

  • محمد مهدی حبیبی

عدم برقرار کردن ارتباط با جنس مخالف الزاما دلیل ناتوانى انسان نیست و نمى تواند نشانه عدم موفقیت در همسریابى باشد؟

چه اینکه پیدا کردن همسر مناسب راهکارهاى خودش را دارد و اینطور نیست که دختر و پسر در خیابان، پارک یا دانشگاه اول با هم ارتباط برقرار کنند و کسانیکه این ارتباطات را به غیر غرض ازدواج برقرار مى کنند در واقع افراد آسیب پذیر هستند و شخصیت آنها آنطور که باید خوب شکل نگرفته است پایه هاى عقیدتى و ایمانى آنها ضعیف است و از نظر خانوادگى نیز ممکن است مشکلاتى دارند و مى خواهند آن ضعف ها و مشکلات را از طریق ارتباط با جنس مخالف و به صورت نامشروع جبران کنند. البته تمایل به جنس مخالف در این سنین یک امر طبیعى است اما ارتباط برقرار کردن با جنس مخالف بدون مجوز شرعى دلیل بر توانمندى این افراد نیست.

بنابراین شما به هیچ وچه نگران نباشید چه بسا این عدم ارتباط ناشى از حیاء و نجابت و اصالت خانوادگى و باورهاى دینى شماست که در این صورت نه تنها جاى نگرانى نیست بلکه نشانه قوت شماست.

  • محمد مهدی حبیبی

مقدمه

در زندگی روزمره به برخی مسائل و پدیده ها بر می خوریم که باید پاسخی خوب و سازنده برای آن داشته باشیم و در غیر اینصورت با مشکلاتی بسیاری در فرد و اجتماع مواجه می شویم.تاریخ بشر از ابتدای پیدایش همواره درگیری قابل رویت و غیر قابل انکاری داشته است که از آن به حق و باطل تعبیر شده است و دارای تاریخ خاص خود می باشد.پیروان ادیان همواره در جهت حق بوده و با جبهه مقابل برای اثبات اندیشه خود سالیان سال در حال مبارزه بوده اند. روش پیروان حق در این مبارزه دین و تعالیم آن می باشد و از آن استفاده کرده و می کنند.لذا باید از دین مفهوم درست در ذهن داشته باشیم تا بتوانیم با موارد درست برخورد و پاسخ مناسبی برای افکار خود داشته باشیم. در نوشته پیشرو سعی برآن شده است کاوشی در حوزه دین انجام پذیرد و به بحث های در این مورد پرداخته شود. اصولاً دین‌شناسى، در سطوح مختلف، به دیندارى منتهى مى‌شود نه به بیدینى. و کسانى که اعتقادات دینى ندارند، دین را نمى‌شناسند، و دربارۀ دین مطالعه نکرده‌اند، و همین است که «قرآن کریم» همواره، بر تعقّل و تفکّر و تأمّل... و احادیث بر درک تفقّهى و اجتهادى و آگاهانۀ دین تأکید کرده‌اند، و عقل را «حجّت باطنى» (راهنماى درونى) شمرده‌اند، که به «حجّت ظاهرى» (راهنماى برونى)، یعنى پیامبر و امام و شریعت الهى دلالت مى‌کند. و همین است که بعضى از بزرگان گفته‌اند که «محال است فهم اجتهادى دین (دین‌شناسى) به بیدینى منتهى گردد». (حکیمی، 1390)[1]

 

[1] حکیمی م. (1390). حدیث (ص 19). دلیل ما.

  • محمد مهدی حبیبی

مقدمه

تربیت فرزند یکى از مهم‏ترین وظایف والدین و مربیان در عرصه زندگى است. تربیت به معناى شکوفا نمودن استعدادهاى درون انسان‏ها و هدایت غرائز نهفته آنان به سوى قله کمال و رستگارى مى‏باشد.تربیت کلید واژه تشکیل تمدن انسانی می باشد و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در جوامع مختلف این موارد مشاهده می شود که فرهنگ ها با یکدیگر متفاوت می باشد و این در حوزه رفتاری و خانوادگی و سایر موارد بیشتر است و این از تربیت های مختلف آن ها نشات می گیرد.دین و مذهب و تربیت دینی یکی از گزینه های انسانی است که فرزندان خود را با آن آموزش است و از آن استفاده می کنند یا خود یا از مربیان متخصص در این زمینه استفاده می کنند. در این نوشتار به برخی از ویژگی های تربیت و آموزش دینی پرداخته می شود.

  • محمد مهدی حبیبی