خودم بدون بدنم
خودم بدون بدنم
بعضى مواقع خوابهایى مى بینید که بعداً در زندگى تان واقع مىشود، به آن خوابها «رؤیاى صادقه» مى گویند. با توجه به این نوع خوابها از شما مى پرسم آیا در رؤیاى صادقه خودتان آن جایى بودید که الآن در بیدارى با آن روبهرو هستید و یادتان مىآید که قبلًا خوابِ همینجا را دیده اید؟ آیا اینطور نیست که قبلًا بدون بدن به همین جا آمده بودید؟ اگر قبلًا اینجا نیامده بودید چرا حالا کاملًا احساس مى کنید قبلًا خودتان اینجا آمده اید؟ پس مىتوان نتیجه گرفت شما بدون بدنتان خودتان هستید و قبل از اینکه بدنتان در این محل قرار بگیرد خودتان در اینجا بوده اید ولى بدنتان نبوده است، اینها نشان مىدهد که ما چه بدن داشته باشیم و چه بدن نداشته باشیم، خودمان، خودمان هستیم و بدن ما نقشى در حقیقت ما ندارد.
زیست شناسان مىگویند: بدن انسان بعد از مدتى تماماً عوض مى شود و سلولهاى جدیدى جایگزین سلولهاى قبلى مى گردد ولى شما باز هم احساس مى کنید که خودتان همان انسان قبلى هستید با اینکه بدنتان عوض شده است. پس بدن ما، خودِ ما نیست بلکه ابزار ماست. مثلًا شما از طریق چشم مى بینید، ولى در خواب بدون چشم هم مى بینید، پس اصلِ دیدن مربوط به روح است و اصل شنیدن و فکرکردن و غیره همه مربوط به روح است و این بدن ابزارى است براى این که ما آن را به حرکت درآوریم و از آن استفاده نماییم و به کمک بدن عبادت کنیم تا خودمان رشد کنیم و متعالى شویم.
مى بینیم که مى میریم
به این دلیل معتقدیم بدن ما ربطى به حقیقت ما ندارد که مثلًا وقتى دست و پاى ما قطع شد، احساس کمبود در حقیقت خودمان نمى کنیم و در همین رابطه مى دانیم وقتى همه ى بدنمان هم از روحمان جدا شد و مُردیم، مى بینیم که بدنمان مُرد یعنى مى بینیم که مى میریم. پس بدن انسان مثل عصایى است در دست انسان، تا روح انسان به وسیله ى بدن آنچه را اراده کرده، عملى کند.
به خودت توجه کن، مى یابى که خودت غیر از تنت هستى. همین که شما به چیزى علم دارید و نسبت به آن عالِم هستید، نشان مى دهد که شما غیر از آن چیزى هستید که به آن علم دارید. همانطور که شما به این دیوار علم دارید، ولى دیوار نیستید همین طور هم شما نسبت به بدنتان علم دارید پس خودتان غیر از بدنتان هستید.[1]
جوان و انتخاب بزرگ، ص: 48 و 50
[1] ( 1)- این موضوع در فلسفه تحت عنوان« مغایرت مُدرِک با مُدرَک» بحث مىشود و فلاسفه ثابت مىکنند چون در علم حصولى، ادراککنندهى هرچیز غیر از آن چیزِ ادراک شده است و چون هرکس بدن خود را درک مىکند، پس خودِ انسان غیر از بدن اوست.
- ۰۲/۰۹/۲۰