رابطهى عبادت و عبودیّت
رابطهى عبادت و عبودیّت
عبودیّت، روح و جانى است که باید در جسد اعمال و فعالیتهاى انسان تجلّى کند تا کارهاى وى ارزش یابد. اعمال و رفتار انسان بدون جهت عبودى، پوستهاى خشک و بىارزش است که در آستان الهى آن را به چیزى نمىخرند و اثرى نیز در تکامل صاحب آن ندارد.
شؤون فردى، اجتماعى، سیاسى، خانوادگى، اقتصادى، عبادى، هنرى و عاطفى، از جمله شؤونى است که عبودیّت حقتعالى مىتواند در آن تجلّى نماید و به آن روح دهد که آن، تنها با اطاعت از دستورهاى الهى در این شؤون محقّق مىشود، اگرچه در انجام آنها، قصد قربت نداشته باشد، لکن اگر بخواهد این اطاعت، تأثیر تقرّب بیشترى به حق تعالى داشته باشد، باید به قصد قربت و بدون ریا و اغراض دنیایى انجام دهد تا عبادت نیز محسوب شود.
بنابراین عبادت، بخشى از اعمال انسان را تشکیل مىدهد که نحوهى انجام آن از سوى خداوند متعال تبیین گردیده و لازم است در آن، قصد قربت وجود داشته باشد و در
اصطلاح به آنها «عبادات» گفته مىشود، مانند نماز، روزه، حج، زکات، خمس، صدقه و دعا، در برابر معاملات و دیگر واجبات و دستورات شرعى. عبادت هنگامى کاملا اثرگذار و باارزش است که در راستاى عبودیّت حقتعالى، توجه خالصانه به او و اظهار خضوع آگاهانه و تسلیم در برابر او و اولیایش - علیهم السّلام - قرار گیرد.
عبادتى که با پشتوانهى عبودیّت خداوند متعال انجام شود، تکرار نیست؛ بلکه تعمیق، رشد و کمالآفرین است.
چنین عبادتى با اطاعت صحیح و خضوع باطنى در شؤون گوناگون زندگى از حق تعالى، پردهها و حجابهاى موجود بین خالق و مخلوق را برمىدارد تا آنجا که سالک، به مشاهدهى جمال محبوب نایل گردد و همان عبادتى که تاکنون نردبان ترقّى و تکامل سالک محسوب مىشد، در این مرتبه، دریچهى مشاهدهى اسماى جمالى و جلالى حضرت حق - جلّ ذکره - مىگردد و بهواسطهى عبادت، در عالم ملکوت سیر مىنماید.
به همین جهت به امام على - علیه السّلام - در نماز، حالت غشوه دست مىداد[1] و نیز حضرت امام سجاد - علیه السّلام - هنگام نماز، از خود بىخود مىشد[2] و حضرت امام صادق - علیه السّلام - در حال نماز، مدهوش گردید و چون مردم علت آن را پرسیدند فرمود:
«همواره آیات قرآن را در نماز تکرار نمودم تا آنکه آن را از گویندهاش شنیدم.»[3]
پس ادّعاى برخى از عارفنمایان که ظاهر شرع را از باطن آن و شریعت را از طریقت تفکیک مىکنند و انجام عبادت را تا قبل از رسیدن به مقام یقین لازم مىدانند ولى پس از آن، انجام اعمال عبادى را لازم نمىدانند، اشتباه و سخیف است؛ زیرا پس از رسیدن به مقام یقین، حقیقت عبادت که انس با محبوب و بهرهمندى از اسماى جمالى و جلالى او است، آغاز مىگردد و تا این مرتبه، حقیقت عبادت و بندگى ظهور نیافته بود.
به همین جهت واصلان حقیقى و راهیافتگان به کوى دوست به عبادت پروردگار عشق مىورزند و هرگز از آن، احساس خستگى و ملال نمىنمایند.[4]
[1] بحار الانوار، ج ۴۱، ص ۱۱، روایت ۱.
[2] بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۶۱، روایت ۱۹، ص ۶۶، روایت ۳۰.
[3] بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۵۸، روایت ۱۰۸.
[4] تحریری، محمدباقر، شرح حدیث عنوان بصری، صفحه: ۱۸۲، نشر حر، تهران - ایران، 1388 ه.ش.