تعریف و اقسام عبودیّت
تعریف و اقسام عبودیّت
عبودیّت، به معناى اظهار ذلت و کوچکى است.[1] با توجه به این معنا روشن مىشود که این حقیقت جز براى ذات مقدس ربوبى شایسته نیست؛ زیرا زمام هستى موجودات و شؤون وجودى آنان، همواره به دست او است، ازاینجهت براى آن، دو نوع متصور است.
۱. بندگى تکوینى
قرآن کریم این نوع بندگى را - که با اطاعت همراه است - براى تمامى موجودات اثبات مىکند:
مریم/ ۹۳: إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ إِلاّٰ آتِی الرَّحْمٰنِ عَبْداً
هرکه در آسمانها و زمین است جز بندهوار به سوى [خداى] رحمان نمىآید.
نیز براى آنان، لوازم خضوع و عبودیت را اثبات نموده و آنها را تسبیحگو و سجدهکننده در برابر پروردگار متعال دانسته است:
اسراء/ ۴۴: وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
و هیچچیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مىگوید.
رعد/ ۱۵: وَ لِلّٰهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ
و هرکه در آسمانها و زمین است براى خدا سجده مىکنند.
اگرچه براى آنان، نوعى آگاهى را نسبت به این کارشان اثبات مىکند:
نور/ ۴۱: کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاٰتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ
همه ستایش و نیایش خود را مىدانند.
امّا به انسان خطاب مىکند:
اسراء/ ۴۴: وَ لٰکِنْ لاٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
ولى شما تسبیح آنها را درنمىیابید.
یعنى انسانها آگاهى و توجه ویژه به این آگاهى ندارند. و با راهها و ابزار متعارف نمىتوانند آگاهى اوّلیهى موجودات را نسبت به خضوعشان در برابر خداوند سبحان درک کنند.
۲. بندگى اختیارى
اظهار خضوع و ذلت در برابر ذات اقدس الهى از روى شعور و اختیار است. تعدادى از آیات قرآن، بالاترین عنوان و افتخار پیامبران بزرگ الهى را عبودیّت و بندگى آنان دانسته و پس از آن، عنوانها و درجههاى دیگرى براى آنان برشمرده است. گویا این عنوان، سرسلسلهى عنوانهاى آنان محسوب مىشود.
با مقایسهى این دو دسته از آیات قرآن کریم، چنین به دست مىآید که عبودیّت، داراى حقیقت گستردهاى است که تمام آفریدهها و ممکنها را فرامىگیرد. امّا انسان علاوه بر برخوردارى تکوینى از این حقیقت، مرتبهى عالىترى از بندگى را نیز مىتواند دارا شود و رسیدن به آن مرتبه، کمالات و مقامات بسیار عالى انسانى را در پى خواهد داشت که آن مرتبه عبارت است از: «خضوع آگاهانه و با اختیار ویژه در برابر خداوند متعال.»
هرچند ملایکهى الهى با اینکه بندگى ایشان نیز آگاهانه و از روى رضایت ایشان انجام مىشود که:
انبیا ۲۶ و ۲۷: بَلْ عِبٰادٌ مُکْرَمُونَ * لاٰ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ
بلکه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند، که در سخن بر خداوند پیشى نمىگیرند، و خود به دستور او کار مىکنند.
امّا مرتبهى بندگى انسان، قابل مقایسه با بندگى ایشان نیست، بهگونهاى که بالاترین مقامات مانند رسالت و امامت را بر مرتبهى بندگى ایشان مترتب مىکند[2] و به ملایکه، به خضوع در برابر انسان امر مىکند و مىفرماید:
بقره/ ۳۴: اُسْجُدُوا لِآدَمَ
براى آدم سجده کنید.
اعراف/ ۱۱: وَ لَقَدْ خَلَقْنٰاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنٰاکُمْ ثُمَّ قُلْنٰا لِلْمَلاٰئِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ
و در حقیقت، شما را خلق کردیم، سپس به صورتگرى شما پرداختیم؛ آنگاه به فرشتگان گفتیم: براى آدم سجده کنید.
همچنین فرشتگانى را واسطههاى فیض براى انسان قرار داده تا به کمالات ویژه راه یابد.[3]