فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

بحث های اخلاقی پیرامون ریاء

پنجشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ

مقدمه

اخلاق و رفتارهای اخلاقی از لحاظ جامعه سازی و جامعه پردازی اهمیت ویژه ای دارد و بشر و جامعه های انسانی در طول تاریخ شکل گیری خود بر روی آن حساب ویزه ای باز کرده اند. دانشمندان علم اخلاق در نوشتارها و گفتارهای خود در این مورد بسیار صحبت کرده اند. در این نوشتار به صورت مختصر در موضوع ریا مطالبی بیان می شود.

ریاء

از جمله بیمارى‌هاى روانى و گناهان قلبى ریاء است که توبۀ از آن و پاک کردن آلودگى دل از آن واجبست و تا قلب انسانى از این بیمارى سالم نشود در دار السّلام (بهشت) راهى ندارد پس باید معنى ریاء و حقیقت آن و راه درمان آن را دانست.

در بحث شرک گناهان کبیره معنى ریاء و حرام بودن عمل ریائى و گناه کبیره و باطل‌کنندۀ عمل بودنش ذکر گردید و در این مقام باید دانست ریاء به تنهائى بیمارى روان و گناه قلبى است و چون ریاء قلبى حرام است، عمل ریائى هم حرام مى‌باشد و به عبارت دیگر حرام بودن عمل ریائى به سبب حرام بودن ریاء قلبى است بنابراین باید حقیقت ریاء بیان شود و بعد بیمارى قلبى و حرام بودنش روشن گردد.

 

 

 

 

حقیقت ریاء

 

 

 

 

اگر خواستۀ درونى کسى این باشد که بوسیلۀ انجام دادن عبادتى از واجبات و مستحبات بدنى یا مالى (مانند نماز، روزه، حج، و مانند زکوة، خمس، انفاق‌هاى مستحب) نزد مردم آبرومند شود و اعتبار پیدا کند و مردم او را آدم درست و دین‌دارى بشناسند و بدین وسیله به مقاصد شوم دنیوى خود از زیادتى ثروت و مقام و منصب برسد این خواسته و میل قلبى و اراده، ریاء است.

 

 

 

 

هرچند این بیان براى روشن شدن مطلب کافیست، لکن چون دانستن آن بسیار ضروریست،، براى روشن‌تر شدن چند مثال بیان مى‌شود:

 

 

 

 

کسى که خواستۀ درونیش ثروتمندى و منصب و ریاست و شهوات دنیوى است و انجام دادن عملیات و کارهاى خیر را در آشکار وسیلۀ به آن آرزوها مى‌بیند همین شخص ریاى قلبى دارد و هر عبادتى که انجام مى‌دهد چون محرک و داعى او همان غرض نفسانیست؛ آن عبادت، عمل ریائى و حرام و باطل است هرچند به زبان بگوید یا به خاطر بگذراند که این عبادت را قربة الى اللّه انجام مى‌دهم.

 

 

 

 

ابن زیاد و حجاج هم نماز مى‌خواندند

 

 

 

 

مثلا ابن زیاد ملعون که خواسته‌اى جز شهوت و ریاست و تقرب به یزید براى رسیدن به این خواسته‌ها منظورى نداشت تا جائى که زیر بار بزرگترین جنایت یعنى کشتن پسر پیغمبر (ص) و اسارت ذریۀ آن سرور رفت، در همین مسجد جامع کوفه نماز جماعت مى‌خواند و روزهاى جمعه به منبر مى‌رفت و مردم را اندرز مى‌داد و نماز جمعه مى‌خواند.

 

 

 

 

شکى نیست این کارهایش براى اظهار مسلمانى و تثبیت حکومت بر مسلمانان بوده است.

 

 

 

 

بدتر از او حجاج ملعون در همین مسجد نمازها مى‌خواند جمعه‌ها منبر مى‌رفت و خطابه‌هاى آتشین ایراد مى‌کرد و مردم را از عذاب الهى مى‌ترساند درحالى‌که سى هزار بى‌گناه با چه شکنجه‌هائى در زندانش بودند که بیشتر جرمشان دوستى على بن ابى طالب (ع) بوده است.

چنین ملعونى که مى‌گفته هیچ لذتى براى من به مانند کشتن انسانى در برابرم و دست و پا زدنش نیست در این ظاهرسازى‌هایش داراى ریاى قلبى است و تمام عباداتش جز ریاکارى نبوده هرچند به زبان یا دلش مى‌گذرانده «قربة الى اللّه» لکن در حقیقت تقرب به همان خواسته‌هاى نفسانى و آرزوهاى شیطانیش بوده است.

 

 

 

 

شهرت‌طلبى انگیزۀ ریاء

 

 

 

 

و نیز کسى که خواسته درونیش شهرت باشد یعنى مى‌خواهد نامش بر زبان‌ها و قلم‌ها به مدح و ثنا برده شود و با این خواسته، مالى را در آشکار به مصرف واجب یا مستحب از امور خیریه مى‌رساند.

 

 

 

 

چنین شخصى اهل ریاء و انفاق‌هایش هر اندازه باشد حرام و باطل و ریاکاریست هرچند به زبان یا خاطر بگذراند «قربة الى اللّه»، این انفاقش وسیلۀ تقرب به خواستۀ نفسش که همان شهرت است مى‌باشد نه تقرب به خدا، یعنى پیش خدا این کارش ارزشى ندارد.

 

 

 

 

انگیزۀ شهرت در نفس انسان که بوسیلۀ آن عبادات و کارهاى نیک را وسیلۀ رسیدن به آن مى‌کنند به قدرى در انسان زیاد است که حتى شهرت پس از مرگش را مى‌خواهد و براى رسیدن به این هدف شیطانى بناى خیرى بنیاد و نامش را بر آن نقش مى‌کند یا کتابى مى‌نویسد و اسمش را مى‌نگارد غافل از آنکه پس از مرگش شهرت داشتن و نامش را به مدح و ثناء بردن براى او هیچ نفعى ندارد نه دنیوى و نه اخروى.

 

 

 

 

اما مدح دنیوى که ندارد چون خودش در این عالم ماده نیست و بدن هم که مرکب او بود خاک شده است و نفع اخروى هم ندارد چون تعارفات و مدح و ثناى یکدیگر جز دل‌خوشى موقت از موهومات هیچ اثرى در عالم معنى و حقیقت ندارد.

 

 

 

 

اگر قصد قربت باشد

 

 

 

 

بلى اگر کسى به آخرت یقین دارد و از عقبه‌هاى پس از مرگ سخت دلهره دارد و اساس خیرى بنا مى‌کند و نامش را بر آن نقش مى‌کند یا کتابى مى‌نگارد و اسمش را مى‌نویسد به آرزوى اینکه شاید پس از مرگش صاحب دلى بیاید و از این اساس بهره‌اى برد پس صاحب آن نام را یاد کند و نجاتش را از روى صدق و جدّ از خدا بخواهد بسیار خوبست لکن این‌طور بودن بسیار مشکل است و غالبا مشتبه مى‌شود یعنى خواستۀ حقیقى شهرتست و آنچه گفته شد هوس است و چیزى است که براى آرامش وجدان خود به خاطر مى‌گذراند.

 

 

 

 

از اینجا است که حضرت صادق (ع) فرمود: «شرک (یعنى ریاء) از حرکت کردن و راه رفتن مورچه پنهان‌تر است».[1]

چه بسیار افرادى که اهل ریاء و ریاکارند و خود نمى‌دانند.

 

 

 

 

مسجد هارونى یا بناى شهرت

 

 

 

 

گویند وقتى هارون الرشید در بغداد مسجدى ساخته بود و نامش را بر آن نقش کرده بودند، روزى براى بررسى به آن مسجد آمده بود بهلول رسید و گفت:

 

 

 

 

چه ساخته‌اى‌؟ خلیفه گفت: خانۀ خدا بنا کرده‌ام بهلول گفت: امر کن نامت را پاک کنند به جایش نام مرا بنویسند خلیفه غضبناک شد و گفت: من ساخته‌ام نام ترا بنویسم‌؟

 

 

 

 

بهلول گفت: پس چرا مى‌گوئى خانۀ خدا؟ خلیفه گفت: پس چه بگویم گفت بگو خانۀ خودم.

 

 

 

 

یعنى بنائى که براى شهرت شخصى است نام آن را خانۀ خدا گذاشتن غلط است چون براى خدا نیست.[2]

 

[1] 

 

 

ان الشرک اخفى من دبیب النمل - سفینة البحار صفحه ۶۹۷.

[2] دستغیب، عبدالحسین، قلب سلیم، جلد: ۱، صفحه: ۳۴۴، مؤسسه دار الکتاب (الجزائری)، قم - ایران، 1388 ه.ش.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی