انسان را تا لب آب مىآورد
امام علی (علیه السلام) فرمود:
إِنَّ الطَّمَعَ مُورِدٌ غَیْرُ مُصْدِرٍ وَ ضَامِنٌ غَیْرُ وَفِیٍّ - وَ رُبَّمَا شَرِقَ شَارِبُ الْمَاءِ قَبْلَ رِیِّهِ - وَ کُلَّمَا عَظُمَ قَدْرُ الشَّیْءِ الْمُتَنَافَسِ فِیهِ - عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ لِفَقْدِهِ - وَ الْأَمَانِیُّ تُعْمِی أَعْیُنَ الْبَصَائِرِ - وَ الْحَظُّ یَأْتِی مَنْ لاَ یَأْتِیهِ
«طمع، انسان را تا لب آب مىآورد بدون این که برگرداند و ضمانت مىکند بدون این که وفا کند، بسا نوشندۀ آب که پیش از سیراب شدن، گلوگیر شود. هر چه ارزش شیء دلخواه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش بزرگتر است. آرزوها چشم بصیرت را کور کنند، و بهره و برخوردارى به کسى مىرسد که در پى آن نیست.»
امام (علیه السلام) از طمع در دنیا و آزمندى در طلب دنیا و آرزو داشتن و در پى دنیا رفتن به چند دلیل بر حذر داشته است: ۱ - قیاس مضمرى که صغراى آن عبارت:«إنّ الطمع... وفىّ» است یعنى: طمع آدمى را بر موارد هلاکت مىبرد امّا از آنجا باز نمىگرداند. عبارت الضامن غیر الوفىّ را - به دلیل این که انسان را علاقمند به کسب دنیا مىکند و به طرف دنیا مىخواند، و با این حال دروغ مىگوید، هم چون کسى که ضامن چیزى شود و وفا نکند - براى طمع استعاره آورده است، و کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه این طور باشد، سزاوار پیروى و اطمینان نیست.
۲ - عبارت: و ربّما... ریّه هشدار بر این مطلب است که در پى دنیا به طور مداوم بودن روا نیست، به دلیل قیاس مضمرى که از صغراى آن به کنایه یاد کرده است و در تقدیر چنین است: هر که همواره در پى دنیا باشد گاهى ناامید مىشود و بدون رسیدن به آرزو، امیدش قطع مىشود، و کبراى مقدّر آن نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، شایسته نیست که همیشه در پى آن بود.
۳ - از شتافتن در پى آنچه از متاع دنیا که پر ارزش است، به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و کلّما... لفقده است. رزیّة به معنى مصیبت است.
و کبراى مقدّر آن نیز چنین است، و هر چه که مصیبت فقدان آن بزرگ باشد پس شایسته بر گرفتن نیست، زیرا ناگزیر از دست خواهد رفت، و فنا پذیر است.
۴ - از آرزوها به وسیله قیاس مضمرى بر حذر داشته است که صغراى آن عبارت: و الأمانىّ تعمى اعین الابصار است، توضیح آن که آرزوها فکر را به چیزى که هدف نیست مشغول مىسازد و از هدف یعنى کمالات عقلى باز مىدارد.
کلمۀ اعین را استعاره براى افکار آورده است از آن رو که هر دو ادراک مىکنند. و کبراى مقدر نیز چنین است: و هر چه این طور باشد، اجتناب از آن لازم است.
۵ - بر ترک بهره بردارى از دنیا توجّه داده است. با این عبارت: و الحظّ یأتیمن لا یأتیه یعنى: بهرۀ آن کسى که نصیبى از دنیا دارد به او مىرسد، هر چند که در پى دنیا نباشد، و این عبارت به منزلۀ صغراى قیاس مضمرى است که کبراى مقدّر آن چنین است: و هر چه که این طور باشد، نیازى به رفتن در پى آن و جستن آن نیست.[1]
که اهمیت آنها را مىدانند، به منزلۀ جهل قرار ندهند، و یقین خود را به دلیل عمل نکردن بر طبق علم و یقین به منزلۀ شکّ و تردید قرار ندهند. و به همین جهت آنان را مأمور ساخته تا مطابق علمشان عمل و مطابق یقینشان اقدام بر انجام کارها نمایند.[2]
[1] ابنمیثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه ابن میثم، جلد: ۵، صفحه: ۶۵۲، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامى، مشهد مقدس - ایران، 1375 ه.ش.
[2] ابنمیثم، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه ابن میثم، جلد: ۵، صفحه: ۶۵۱، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامى، مشهد مقدس - ایران، 1375 ه.ش.
- ۰۲/۰۴/۱۳