فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

فرهنگ ، تاریخ ایران و جهان

مطالبی در سبک زندگی ، تاریخ ، فرهنگ و تمدن ایران و جهان

طبقه بندی موضوعی

شناخت اخلاق برای زندگی بهتر

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰۶:۱۵ ق.ظ

مقدمه

زندگی دارای مفاهیم گسترده ای است که اگر به درستی شناخته نشود انسان در درک مفاهیم پیرامون خود دچار مشگل می شود. یکی از این مفاهیم اخلاق می باشد تا زمانی که انسان درک درستس از اخلاق نداشته باشد در ارتباط خود با دیگران دچار مشگل و برخورد سخت می شود. لذا باید در این مفهوم ارزشمند اندیشید و راه های کسب آن را طی کرد و به آن دست یافت تا از برکات ان بهره مند شد. در این نوشته با رویکرد توصیفی به این مفهوم تا حدی پرداخته می شود.

فلسفة اخلاق

همة فیلسوفان و مکتب داران تاریخ بشر همواره در صدد بوده اند که برنامه و دستورالعملی برای رفتار انسان ها عرضه کنند، تا آنان را به سرمنزل سعادت و خوشبختی هدایت نمایند. این خود بیانگر این نکته است که اخلاق، همیشه مورد توجه متفکران و اندیشمندان جامعة بشری بوده و هست. اصولاً فلسفه ها، افکار و اندیشه ها برای این ظهور کرده و می کنند که رفتار و کردار آدمیان را تنظیم کنند و نحوة سلوک او را مشخص سازند. لذاست که بسیاری از بزرگان حکمت نظری را مقدمة حکمت عملی دانسته و ارج و مرتبة حکمت عملی را بالاتر از حکمت نظری شمرده اند.
اهمیّت اخلاق تا آن جاست که پیامبر گرامی اسلام _ صلّی الله علیه و آله _ می فرمایند: «انّما بعثتُ لاتمم مکارم الاخلاق. بدرستی من مبعوث شده ام تا ارزش های اخلاقی را به تمام و کمال محقق سازم».
به همان میزان که اخلاق اهمیّت دارد. فلسفة اخلاق نیز اهمیت دارد. عصر ما عصر چون و چراست. انسان امروز می خواهد که در حدّ توان خویش، فلسفة رفتار خود را بداند و با منطق و استدلال و تعقّل تا آن جا که می تواند، چرایی اعمال و رفتار اخلاقی خود را درک نماید. انسانی که با تعقّل و اندیشه یک نظام رفتاری را می پذیرد و به آن عمل می کند، همواره با شوق و انگیزه عمل می کند و هیچگاه در رفتار خود، دچار تردید و دودلی نمی شود.
از این رو برای ما مسلمانان نیز بسیار مهم و ضروری است که مبانی عقلی و استدلالی نظام اخلاقی خود را بدانیم تا بتوانیم در برابر مکاتب و نظام های اخلاقی دیگر که بشریت امروز را به سوی خود دعوت می کنند، با برهان و احتجاج استوار و متین از نظام رفتاری خود دفاع کنیم و محاسن و امتیازات آن را نسبت به سایر نظام ها بیان نمائیم و این مهم در فلسفة اخلاق تأمین می گردد.
علمی که عهده دار بحث از مبانی علم اخلاق می باشد، فلسفة اخلاق است و اساسی ترین و محوری ترین مسایل مورد نیاز برای ورود به علم اخلاق و تبیین یک نظام اخلاقی درست، در فلسفة اخلاق مورد بحث و بررسی واقع می شود.
بطور مثال یکی از مهمترین پرسش ها که قبل از پرداختن به مسایل علم اخلاق و پذیرفتن یک نظام اخلاقی خاص مطرح می باشد، این است که اساساً چرا باید از یک نظام اخلاقی صحیح، سخن گفت و آیا نمی توان اخلاق را نسبی و تابع سلایق فردی یا قراردادهای قومی و اجتماعی دانست و همة نظام های اخلاقی را نسبت به افراد و اقوام مختلف با فرهنگ های گوناگون، به گونه ای درست تلقّی نمود و در امور ارزشی، اصل تساهل را پذیرفت و در صدد مقابله و ردّ مبانی ارزشی دیگران نبود؟ آیا در آن صورت نیازی به بحث های علم اخلاق خواهد بود و دفاع از یک نظام ارزشی و اخلاقی در برابر دیگر نظام ها مفهومی خواهد داشت؟
بدیهی است تا این گونه مسایل حل نگردد و پاسخ صحیحی برای آن ها ارائه نشود، نوبت به طرح مسایل علم اخلاق و دفاع از اصول اخلاقی و ارزشی اسلام در برابر نظام های اخلاقی و ارزشی دیگر نمی رسد. چنانکه بدون حلّ این مسایل، امر به معروف و نهی از منکر و گذشتن از جان و مال و آبرو برای دفاع از ارزش های والای دین نیز تبیین معقولی نخواهد داشت.
به عبارت دیگر، بدون دریافت پاسخ مناسب از مباحث فلسفة اخلاق، ممکن است هر گونه تلاش فکری و نظری در راه اثبات یا ردّ مبانی ارزشی و اخلاقی و نیز هر گونه جهاد عملی در راه حفظ ارزش ها و برقراری آن ها در جامعة دینی و دفاع در برابر تهاجم فرهنگ ها و ارزش های معارض، پوچ بی حاصل و موهوم به حساب آیند.
به طور کلّی در تعریف فلسفة اخلاق گفته می شود که «این علم از مبادی تصوریه و تصدیقیه علم اخلاق بحث می کند».
پس باید دید منظور از مبادی تصوریه و تصدیقیه اخلاق چیست؟
مبادی تصوریه به طور کلّی به مفاهیمی گفته می شود که پیش از ورود در یک علم، بایست به صورت تصور ارائه شوند. مثلاً مفهوم جسم از مبادی تصوریة علم فیزیک است و مفهوم وجود از مبادی تصوریه فلسفه است.
و اما مبادی تصدیقیّه، به طور کلّی به قضایایی گفته می شود که پیش از ورود در یک علم می بایست، مورد اذعان واقع شوند، تا مسایل آن علم بر آن ها مبتنی گردد.
برای علم اخلاق همچون سایر شاخه های علمی، یک سری مفاهیم و تعاریف پیشین و یک دسته قضایای قبلی مطرح است که باید پیش از ورود در این علم مورد تصوّر و مورد قبول قرار گیرند.
مفاهیمی مثل سعادت، کمال، مسئولیّت، الزام، ضرورت، حسن، قبح، خیر و شر و ... از مبادی تصوریه علم اخلاق به شمار می روند که در فلسفة اخلاق تبیین می شوند.
همین طور قضایایی مثل این که: انسان طالب کمال است، انسان دارای مسئولیت است، عقل قادر به درک حسن و قبح اخلاقی می باشد و ... از مبادی تصدیقیه علم اخلاق، به شمار می روند که در فلسفة اخلاق مورد بررسی و اثبات قرار می گیرند.

با توجه به آنچه گفتیم، برخی در تعریف فلسفة اخلاق گفته اند: فلسفة اخلاق علمی است که از مبادی تصوریه و تصدیقیه علم اخلاق بحث می کند.

کسى که از رفتار اخلاقى درستى بهرمند است کمتر دچار گناه مى‏شود و اضطراب حاصل از احساس گناه او را نمى‏آزارد؛ و همین آسودگى موجب احساس خرسندى مى‏شود و او را براى تلاشى سازنده به سوى اهداف زندگى آماده مى‏کند. کسى که رفتارش از لحاظ اخلاقى صحیح است اعتماد دیگران را جلب مى‏کند و فرصت‏هاى بیشترى براى فعالیت اجتماعى و اقتصادى به دست مى‏آورد. انسان‏هاى خوش اخلاق روابط خانوادگى و شغلى موفق‏ترى دارند و موفقیت‏هاى بیشتر، در آنان احساس رضایت از زندگى و نشاط براى کوشش بیشتر را به وجود مى‏آورد. انسان بدون مربى یا به هلاکت خواهد افتاد و یا حداقل کمال متناسب با استعدادهاى خویش را در نخواهد یافت. از امام زین‏العابدین (علیه اسلام) روایت شده است که:

هلک من لیس له حکیم یرشده‏[1]

؛ کسى که حکیمى او را راهنمایى نکند، هلاک مى‏شود.[2]

بدون تردید، خوب زیستن و رسیدن به سعادت، آرزوى هر انسانى است. آدمى همیشه در پى دستورات و فرامینى بوده است که بتواند با عمل به آنها، مناسبات خود را با دیگران شکل بخشد، تا از این طریق عمر خود را بگذراند و بقاى حیات خویش را تضمین کند. از این رو، آدمى نیازمند نظام ارزش‏ها بوده است؛ نظامى که خوب و بد را براى او معین کند و در پیچ‏وخم زندگى‏ راهنماى او باشد. اخلاق وسیله‏اى مؤثر براى بهتر زیستن است، پس فراگیرى آن، لازمه حیات بشرى است.

قانون و نظام اعمال و رفتار آدمى همان «علم اخلاق» است که قادر است ما را از خطر سقوط نجات دهد. در میان همه علوم علم اخلاق ضرورى‏ترین علم براى انسان است؛ چرا که در تمام اوراق کتاب زندگى دخالت و نظر دارد، و بدون آن زندگى اجتماعى و فردى در ورطه سقوط است. طبیعت انسان میل به نفع‏طلبى دارد و این خود عاملى براى جلوگیرى از برپایى جامعه آرمانى است. بسیارى از کشمکش‏هاى اجتماعى از این طبیعت انسان ناشى مى‏شود. از این رو علاوه بر قانون، به یک نیروى درونى به نام اخلاق نیاز است تا انسان‏ها را کنترل کند.

برتراند راسل که در بسیارى از مسائل انسانى شک مى‏کند، معتقد است اخلاق براى انسان لازم است. او مى‏گوید: «افراد بشر تندخو، شهوتران، لجوج و تا حدى دیوانه هستند و به علت دیوانگى‏هایشان برخود و بر دیگران مصیبت‏هایى وارد مى‏کنند که ممکن است منجر به بدبختى‏هاى هولناکى شود. با اینکه زندگى توأم با احساسات خطرناک است، ولى اگر بخواهیم زندگى بشر لطف خود را از دست ندهد احساسات هم باید حفظ شود، میان دو قطب احساسات و کنترل آنها تضادى وجود دارد. از همین تضاد درونى طبیعت بشر، احتیاج به اخلاق احساس مى‏شود.»[3][4]

تفاوت رفتارهای اخلاقی افراد

تفاوت رفتارهای اخلاقی افراد را از جنبه های مختلف می توان بررسی کرد که در این نوشتار به چند وجه آن می پردازیم:
الف) در جهان مکاتب اخلاقی متعددی وجود دارد: 1. مکاتب غیر واقع گرا (احساس گرایی، توصیه گرایی ـ جامعه گرایی، قرارداد گرایی، نظریه امر الهی). 2. مکاتب واقع گرایی طبیعی (لذت گرایی ـ سود گرایی ـ دیگر گرایی ـ قدرت گرایی، تطور گرایی و وجدان گرایی) 3. مکاتب واقع گرایی ما بعد الطبیعی (مکتب رواقی، کلبی، کانت، سعادت گرایی، کانت و اسلام)
بی تردید پیروان این مکاتب رفتارهای اخلاقی مختلفی می توانند داشته باشند.(1)
ب) دین مشتمل بر اعتقادات، احکام و اخلاق است. عقاید و احکام. تأثیرگذاری جدی بر اخلاق دارند عقاید و باورهای ما در حقیقت، پشتیبان و ضمانت اجرایی برای اخلاق هستند و از سوی دیگر احکام دین و وظایف عملی تقویت کننده اخلاق هستند. چون صفات اخلاقی ما از طریق رفتار و اعمال است که بارور و شکوفا می شوند. بی تردید ضعف و قوت باور ها و احکام و اعمال دینی ما در تفاوت و تنوع رفتار اخلاقی ما اثر می گذارد.
ج) نوع تربیت افراد و الگوهای رفتاری بر رفتارهای اخلاقی نقش مهمی دارند.
د) تفاوت های فردی و جنسیتی و نوع شخصیت افراد نیز می توانند موثر بر رفتارهای اخلاقی باشند.

نتیجه

آنچه گذشت گوشه ای از آرا و نظرات پیرامون اخلاق بود. سخن درباره این مفهوم بسیار است پس باید در پی آن شد تا بتوان از مفاهیم آن بهره برد مخصوصا در زندگی فردی و اجتماعی که نیاز امروز بشر مدرن است.


[1] ( 6). بحار، ج 78، ص 158.

[2] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.

[3] ( 1). عبدالله، نصرى، خدا در اندیشه بشر، ص 288، به نقل از اخلاق و سیاست در جامعه، ص 20

[4] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی