الگوگیری و نقش آن در زندگی انسان
مقدمه
عامل دیگرى که مىتواند در زمینه ایجاد تحول روحى و معنوى منشأ تأثیرات بسیارى باشد، شناخت و ارتباط با الگوهاى رشد و تعالى است. این ارتباط دو ویژگى برجسته به همراه دارد: یکى اینکه انسان در روحهاى بزرگ کششى خاص مىیابد و به سمت آنها جذب مىشود؛ مثل انسانى که در قله کوه قرار دارد، خود را به آسمان و فضاى لایتناهى نزدیکتر مىبیند و نوعى سبکى و حالت پرواز در خود احساس مىکند. ویژگى دوّم این است که وقتى انسان با مشکلات و موانع تحوّل روحى روبهرو مىشود، با مطالعه در زندگینامه بزرگان و شخصیّتهاى فرزانه تاریخ و فرهنگ و استفاده از معادلات و فرمولهایى که آنها براى عبور از تنگناها به کار بردهاند، مىتواند مشکلات خود را مرتفع سازد. عامل دیگرى که در این مسیر لازم است، یافتن الگو است؛ یعنى انسانى کامل براى پیروى. مرحوم آیت الله قاضى طباطبایى مىفرمایند: ارزش دارد انسان نیمى از عمرش را بگردد و یک انسان با کمال بیابد و بقیه عمرش را با او مصاحبت کند. در اینجا شخص به ظاهر نیمى از زندگى خود را از دست داده، ولى در عوض انسان با کمال و صاحب نفسى پیدا کرده است. این دستاورد عین سود خالص است.
نقش الگوگیری
مسائل مربوط به حوادث پیرامونى، انسان چگونه باید برخورد بکند؟ حالا حوادث پیرامونى، یک وقت مربوط به دورهیى است که مترو هست و قطار هست و جت هست و کامپیوتر هست یک وقت مربوط به دورهیى است که نه، این چیزها نیست، اما حوادث پیرامونى بالاخره چیزى است که انسان را همیشه احاطه مىکند. انسان دوگونه مىتواند با این قضیه برخورد کند: یکى مسؤولانه، یکى بىتفاوت. مسؤولانه هم انواع و اقسام دارد با چه روحیهیى، با چه نوع نگرشى به آینده. آدم باید این خطوط اصلى را در آن شخصى که فکر مىکند الگوى او مىتواند باشد، جستجو کند و از آنها پیروى نماید.
مقصود، عواملى است که پس از تشکیل نطفه از طریق محیط بر انسان وارد مىشود. این عوامل شامل محیط درون رحمى (پیش از تولد) مانند اکسیژن، مواد غذایى، حرارت، احوال مادر، ضربههاى فیزیکى و روانى، تشعشعات و داروها است. محیط طبیعى پس از تولد، مانند آب و هوا، تغذیه و منطقه جغرافیایى و محیط اجتماعى نیز شامل خانواده، مدرسه، همسالان، جامعه، فرهنگ، دین، رسانههاى جمعى، محل کار و نهادهاى سیاسى مىشود. پایههاى محیطى به صورتهاى مختلف بر فرد تأثیرگذار است و زمینههاى تغییر یا تحول را به وجود مىآورد. انواع تأثیرات محیط عبارتند از: رشد و شکوفایى استعدادها، شکلدهى هدایت رفتار، الگودهى به شخصیت فرد، آموزش و انتقال اطلاعات و بالأخره جامعهپذیرى از طریق انتقال آداب و رسوم و هنجارهاى اجتماعى. در خصوص ارزشهاى اخلاقى و فضایل و رذایل مىتوان همه این تأثیرات را به حساب آورد: محیط مساعد، موجب رشد و شکوفایى زمینههاى اولیه وراثتى در فضایل یا رذایل مىشود و مىتواند رفتار فرد را هدایت کند و الگوهاى مناسبى براى شخصیت وى فراهم سازد.[1] در عین حال، اطلاعات مورد نیاز درباره عواقب امور و نیکوکار و بدکار با مشاهده محیط اجتماعى و تاریخى قابل دسترسى است. مهمترین تأثیر پایههاى محیطى، تربیت اخلاقى است که با روشهاى الگوپذیرى، همانند سازى، موعظه اخلاقى و ... حاصل مىشود.[2] خانواده نیز یکى از مهمترین ارکان پایههاى محیط در تحولات اخلاقى است.[3]
از روشهاى توصیه شده جهت تقویت بعد چهارم زندگى، روش الگوبردارى و مدل سازى ذهنى است. ما مىتوانیم از افراد موفق الگوبردارى کنیم و در ذهن خویش دست به مدل سازى مناسب بزنیم.[4]
الگو قراردادن شخصیتها به این معنا است که اصول کلى و خط مشى آنان را شناسایى کرده و متناسب با شرایط زمانى پیاده کرد مثلاً عبادت، تقوا و عفاف، تربیت صحیح فرزند، خوب شوهردارى کردن، زهد و سادهزیستى، خدمت به تهىدستان، خدمات اجتماعى، هوشیارى سیاسى، دانش وسیع دینى، شهامت در دفاع از حق و... از ویژگىهاى بارز آن حضرت بوده است و براى هر فرد مسلمان مىتواند الگو باشد.
ولى آنچه این الگوگیرى در مسائل معنوى را از الگوگیرى در موضوعات دیگر مثل ورزش و ... متمایز مىکند، امور زیر است:
1. در این الگوگیرى قلوب به هم متصل است و تأثیرگذار.
2. این اتصال به اهلبیت علیهم السلام و انبیاى الهى مىرسد.
3. و به خاطر همین اتصال انسان در مسائل معنوى به جایى مىرسد که مىتواند از ارواح این بزرگان بهره ببرد و با آنان ارتباط برقرار کند.
4. و مهمتر اینکه این الگوها در برزخ هم انسان را همراهى مىکنند.
5. و حتى در بهشت این سیر رشد ادامه دارد.[5]
مقام معظم رهبرى اخیراً در صحبت با حوزویان بر توجه به بزرگان نحله اخلاق و معنوى نجف اشرف و الگوبردارى از آنان تأکید کردند که این مطلب واقعاً مطلبى بجا و صحیح و ضرورى است. شناخت علماى نجف (از مرحوم ملاحسینقلى همدانى و شاگردان بزرگوارشان تا مرحوم قاضى و علامه طباطبایى و آیت الله بهجت قدس سره) و الگوبردارى از آن بزرگواران و سیره اخلاقى و معنوىشان واقعاً لازم و ضرورى است. تصور من بر این است که این ظرفیت در بزرگان تخت فولاد هم هست. اگر این بزرگان و آثارشان، شناسایى، طبقه بندى و به طور صحیح معرفى مىشدند و در زمینه علوم تربیتى و آداب و ادب (به سبک منیة المرید) و در بخش اخلاق و نیز در بخش معرفت و معنویت تفکیک و طبقهبندى مىشدند، تأمینکننده نیاز فعلى حوزهها بودند.
حلم و بردبارى، صبر و استقامت، مهربانى و نرم خویى و ایثار و فداکارى این پیامبر رحمت، اقوام بیابان گرد و جنگ جو و خون ریز و بى عاطفه را چنان تربیت کرد که آنان سرآمد ایثار و بردبارى و مهربانى شدند و در کنار آن حضرت براى اعتلاى انسانیت، فداکارى کردند. شناخت این پیامبر رحمت و شناخت جامعه معاصر وى براى مسلمانان و پیروان این پیامبر مهربانى، براى الگوبردارى و پیروى از او، ضرورى است.
تقسیم بندی الگوگیری
در ادامه باید دانست الگوگیرى در یک تقسیم بندى کلى بر دو محور «ارزش ها» و «روش ها» استوار است که ارزش ها ثابت است ولى روش ها با توجه به شرایط مختلف قابل تغییر است. به طور مثال: اصل عبادت خدا، اطاعت شوهر، تربیت فرزند، حضور در صحنه سیاست، تعلیم دیگران و خدمت رسانى به مردم، از اصول ارزشى است. اما مقدار وقت گذارى براى هر کدام و روش ها و ابزارهاى آن با توجه به موقعیت و شرایط افراد تغییر پذیر است.
امیر مؤمنان (ع) در نهج البلاغه مى فرماید: «الا و ان لکل مأموم اماما یقتدى به و یستضىء بنور علمه، الا و ان امامکم قد اکتفى من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه، الا و انکم لا تقدرون على ذلک ولکن اعینونى بورع و اجتهاد و عفه و سداد آگاه باشید که هر رهروى رهبرى دارد که پیرو اوست و از نور دانش او روشنى و فروغ مى گیرد. بدانید که پیشواى شما از دنیا به دو لباس کهنه و دو قرص نان بسنده کرده است. آگاه باشید که شما توان این کار را ندراید ولى مى توانید با تقوا و تلاش و کوشش و عفت و کار و برنامه درست و استوار مرا یارى دهید. به هر حال نامه شما حاکى از ایمان و پایدارى شماست با یارى جستن از خداوند و توسل به دامن پاکان معصوم از خداوند سعادت و حسن عاقبت و ثبات قدم در راه او را طلب کنید.
موفقیت در الگوگیری
امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرماید:
آداب، همانند لباسهایى فاخرند که نو به نو مىشوند.[6] از آنجا که تأدب به آداب اجتماعى، پرجاذبه است و دیگران را به سوى انسان جذب مىکند، بستر خوبى براى ارائه اسوه مطلوب اخلاقى و الگوسازى عملى و امر به معروف و نهى از منکر غیر مستقیم و حتى مستقیم و اصلاح جامعه فراهم مىکند؛ و بالأخره اینکه تأدب افراد یک جامعه به آداب اجتماعى، در صورتى که فراگیر شود، ضریب همبستگى اجتماعى (قومى، ملى، مذهبى) را بالا مىبرد و بدین ترتیب زمینه را براى استفاده از ظرفیتهاى بالاى جامعه هماهنگ و متحد، فراهم مىآورد.[7]
یکى از دلایل عمدهاى که تولیدکنندگان و طراحان خارجى توانسته اند در سطح جهانى جایى براى خود باز کنند و مُدآفرینى داشته باشند، آشنایى با مبانى روانشناختى «تأثیرگذارى» و به کارگیرى روشها و اصول فنى مناسب در کار است، در حالى که تولیدکنندگان داخلى، معمولًا به الگوبردارى و تقلید مىپردازند و به مُدهاى غربى را ترویج مىکنند.[8]
راه الگوگیرى
یک جوان یا نوجوان براى فعالیت در یک رشته ورزشى، در ابتداى راه به الگوهاى جهانى نیاز ندارد. در این مرحله چه بسا یکى از ورزشکاران محله و شهر، براى او الگو باشد و او را یک قدم به کمال نزدیک کند و در مراحل بعد است که به الگوهاى بالاترى نیاز پیدا مىکند.
در مسائل معنوى نیز همین موضوع مطرح است. بدیهى است که سرمشقهاى نهایى کمال و انسانیت، اهلبیت علیهم السلام هستند؛ ولى چون توان ما به حدى نیست که بتوانیم دائم در محضر ائمه علیهم السلام باشیم و مستقیم از آنها بهره ببریم، با الگوهاى واسطهاى ارتباط برقرار مىکنیم.
قرآن کریم مىفرماید:
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ؛[9]
قرآن کریم، علاوه بر حضرت ابراهیم علیه السلام، پیروان او را نیز الگو معرفى مىکند.
بدین ترتیب ما یک هرم الگوها داریم که در رأس این هرم، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، اهلبیت علیهم السلام و انبیاى عظام هستند و در مراتب بعد، عالمان ربانى و اولیاى الهى و مؤمنان هستند. براى رشد معنوى لازم است به این شبکه وصل شویم، تا اینکه قدم به قدم به کمال برسیم و محضر اهلبیت علیهم السلام را درک کنیم.
البته تذکر این نکته ضرورى است که الگو دانستن اولیاى خدا و انسانهاى شریف که ما دون اهلبیت علیهم السلام هستند به معناى قطع ارتباط هر چند موقت- با آن خاندان عصمت و طهارت نیست. یک مؤمن خداجو همیشه و در همه حال، دست توسل به دامان آن خاندان مطهر مىزند و آن بزرگواران را در قله انسانیت و تابلوى نهایى راه سلوک مىداند.
اکنون به تناسب ایام، یادآورى مىکنیم که کاروان کربلا و اصحاب امام حسین علیه السلام[10] بهترین و جامعترین الگوها را در بر دارد؛ پروانگانى که گرد شمع وجود مقدس امام حسین علیه السلام گرد آمدند و و ما آنها را چنین زیارت مىکنیم:
السلام علیکم أیها الشهداء أنتم لنا فَرْطٌ و نحن لکم تَبَعٌ؛
سلام بر شما اى شهدا! شما پیشگام ما هستید و ما پیرو شماییم.[11]
از کودکان و زنان و جوان نوباوه گرفته که رجز مىخواند و مىگوید: «امیرى حسین و نعم الامیر»؛ تا آن غلام سیه چرده و همچنین از حر بن یزید ریاحى تا امثال حبیب بن مظاهر، هر یک با عملکرد خود، الگویى ماندگار در طول تاریخ شدند.
هر کس با توجه به موقعیت خود مىتواند با این الگوها ارتباط برقرار کند تا به کمال نزدیک شود و بتواند محضر اهلبیت علیهم السلام را درک کند.
البته براى موفقیت در این الگوگیرى، فعالیت علمى و نظرى صِرف کافى نیست؛ بلکه به تلاش مضاعف در محورهاى گوناگون نیاز است که اکنون به برخى از این موارد اشاره مىکنیم:
1. اگر بخواهیم راهى به عاشورا بیابیم و با این الگوها پیوند برقرار کنیم، به مطالعه مستمر درباره جریان عاشورا نیاز داریم؛ یعنى باید به طور مستمر با این الگوها ارتباط فکرى داشته باشیم و ایامى نباشد که ذهن ما از توجه به این گوهرهاى والا خالى باشد.
2. توسل به سیدالشهداء علیه السلام و استمداد از حضرت را باید از برنامههاى جدى خود بدانیم و به کم هم قانع نشویم؛ براى مثال در زیارت عاشورا ملاقات با حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه الشریف و مقام محمود، عاقبت به خیرى، همراهى با امام حسین علیه السلام و آبرومندى و ... مىخواهیم که نشان مىدهد در توسل به آن حضرت چه موارد مهمى را مىتوان باید درخواست کرد. از آیت الله سید على آقا قاضى رحمه الله نقل شده است:
اکثر افرادى که موفق به نفى خواطر شده و توانستهاند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند و بالاخره سلطان معرفت براى آنان طلوع نموده است، در یکى از این دو حال بودهاند:
اول در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسى در حقیقت قارى قرآن است. در آن وقت بر آنان منکشف مىشده که قارى قرآن، خدا است.
دوم از راه توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام؛ زیرا آن حضرت را براى رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا، عنایتى عظیم است.[12]
توسّل به سالار شهیدان علیه السلام به ویژه در دهه اول ماه محرم از اهمیت بسیارى برخوردار است. مرحوم آیت الله کشمیرى در این باره مىفرمود:
سزاوار است انسان از اول محرم تا سیزدهم محرم در ساعت و مکان مشخص، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام و دعاى علقمه بخواند و آن را ترک نکند. اگر کسى در طول سال، بیش از این ایام را موفق به خواندن زیارت عاشورا شد، هنیئاً له [گوارایش باد] وگرنه حداقل این است که در هر سال، خواندن زیارت عاشورا در این ایام را از دست ندهد.
3. چنانکه به طور مکرر توصیه شده است، باید از ارتباط با عاشورا و امام حسین علیه السلام با اشک غافل نشویم؛ از این رو لازم است در مجالس امام حسین علیه السلام حاضر شویم و براى مصائب آن حضرت اشک بریزیم. این اشک، آثار معنوى فوقالعادهاى دارد. آیت الله سید عبدالکریم کشمیرى رحمه الله مىفرمود:
چشم بصیرت انسان بر اثر چند عمل باز مىشود؛ یکى از آن اعمال، گریه بر امام حسین علیه السلام است. گریه بر حضرت، قدرتى مىدهد که انسان مىتواند حقایق ملک و ملکوت را ببیند.
گریه بر امام حسین علیه السلام گوهر وجود انسان را صیقل مىدهد، از آلودگىها و غبارها پاک مىکند و وجود انسان را طلایى مىکند؛ چرا که این گریه مانند دیگر گریهها نیست که احیاناً براى امور مادى هستند؛ بلکه گریهاى است با پشتوانهاى ویژه و معادلات دقیق و حساب شده.
این گریه، صرفاً یک اتفاق عاطفى و عصبى نیست؛ بلکه پشتوانههاى بسیارى دارد که براى این اشک، زمینهسازى کرده است؛ از جمله محبتى که سبب احساس یگانگى و پیوند عاطفى مىشود و پیش از آن، معرفت و شناختى که باعث این محبت است. همچنین امور اعتقادى متعدد از توحید و نبوت گرفته تا امامت و حقانیت اهلبیت علیهم السلام و حتى تقبیح ظلم و ظالم و ... و پذیرش این امور، وراى این اشک و آه، نهفته است؛ لذا ممکن نیست کسى براى حضرت سیدالشهدا علیه السلام بىدلیل و بیهوده گریه کند.
از این رو اگر کسى منقلب شد و توفیق گریه یافت، حیف است که آن را از دست بدهد و باید بکوشد تا این مقام ارزشمند را حفظ کند؛ چرا که هیچ عبادتى مانند گریه بر سیدالشهدا علیه السلام و پیوند قلبى با آن حضرت سبب پاکى از رذائل و تکامل و رشد نمىشود.[13][14]
نتیجه
الگوگیری و نقش آن غیر قابل انکار در زندگی انسان می باشد و هرکس برای موفقیت نیاز به این الگوگیری دارد.پس لزوم شناخت این مفهوم تاثیر بسزاای در راه رشد معنوی و مادی انسان دارد.بنابراین با شناخت صحیح الگو می توان این راه را طی کرد و به موفقیت رسید. در این نوشته سعی شد از الگو مقداری و لو اندک صحبن و بحث شود و ره های مناسبی با استفاده از آیات و روایات به مخاب داده شود.
[1] ( 1). ر. ک. بحارالانوار، ج 74، ص 355.
[2] ( 2). ر. ک. احمد دیلمى و آذربایجانى، اخلاق اسلامى، بخش سوم.
[3] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.
[4] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، ماهنامه پرسمان سال سوم (1383)، 12جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392.
[5] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.
[6] ( 2).« الآداب حلل مجدده»، غررالحکم، عبد الواحد بن محمد تمیمى آمدى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1366 ش، ص 247.
[7] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.
[8] نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها (معاونت آموزشى و پژوهشى استادان و دروس معارف اسلامى)، فصلنامه مکاتبه و اندیشه سال دوازدهم (1390)، 4جلد، مؤسسه فرهنگى و هنرى ابناء الرسول (ص) - تهران، چاپ: اول، 1392.
[9] ( 2). سوره ممتحنه: 4.
[10] ( 3). قال الحسین علیه السلام:« و لکم فىّ اسوة» موسوعه کلمات الامام حسین، ص 361.
[11] ( 4). کامل الزیارات، ص 360.
[12] ( 1). رساله لب اللباب.
[13] ( 2). در این نوشتار از برخى سخنان استاد گرانقدر حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصرى درباره حضرت سیدالشهدا علیه السلام و جریان عاشورا بسیار بهره گرفتهایم.
[14] موسسه فرهنگى دارالهدى، نشریه تربیتى اخلاقى خلق، 35جلد، موسسه فرهنگى دار الهدى - قم، چاپ: اول.